کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته بغده درقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dependent variable
متغیر وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] متغیری که مقدار آن به تأثیر متغیرهای دیگر بستگی داشته باشد
-
subordination
وابستهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند یا نتیجۀ تشکیل رابطه پایه و پیرو میان دو بند متـ . پیروسازی
-
هتل وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ وابسته
-
affiliated hotel
مهمانخانۀ وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که عضو یک سامانۀ زنجیرهای یا ارجاعی یا امتیازی (franchise) است متـ . هتل وابسته
-
dependent work,related work
اثر وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] در فهرستنویسی، اثری که بهنوعی وابسته به اثر پدیدآور دیگری باشد
-
dependent survey
برداشت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشتی که در آن مختصات برخی نقاط، بدون هیچ تغییر، عیناً از برداشتهای موجود استخراج میشود
-
dependent clause
بند وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← بند پیرو
-
bound morpheme
تکواژ وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تکواژی که هیچگاه بهتنهایی به کار نرود و همراه تکواژی دیگر بیاید
-
context dependent
بافت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] صورتها یا قاعدههایی که وقوع آنها به یک بافت معین بستگی دارد
-
fire dependent
حریقوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر جامعۀ گیاهی که برای رشد بهینه و بقا به یک یا چند حریق با فراوانی و زمان و شدت و اندازۀ متفاوت نیاز دارد
-
dependent state
دولت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که در موارد مهم سیاستگذاری مطیع دولت دیگری است
-
linearly dependent set
مجموعۀ خطیوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای از بُردارهای یک فضای بُرداری که خطیمستقل نباشد
-
state-dependent learning
یادگیری حالتوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] یادگیری در وضعیت روانشناختی یا زیستشناختی ویژه که در آن آموختهها بهتر فراخوانده میشوند درحالیکه فراخوانی آن آموختهها در وضعیتی دیگر ممکن است دچار کاستی شود
-
dependent personality disorder
اختلال شخصیت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال شخصیت که در آن فرد همواره به دیگران اجازه میدهد تا مسئولیت مسائل اصلی زندگانی او را برعهده بگیرند و نیازهای خود را تابع نیازهای آنان میبیند
-
interdependent
بههموابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ویژگی کنشگرانی که به یکدیگر وابستگی دارند