کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیجاننما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
expressionist
هیجاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] 1. هنرمندی که در خلق آثار خود از شیوۀ هیجاننمایی بهره گیرد 2. فیلمی که در تولید آن از شیوۀ هیجاننمایی استفاده شده است
-
واژههای مشابه
-
emotion
هیجان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت برانگیختگیای که با تغییرات بدنی و احساسی همراه است و ممکن است به بروز حرکت یا عملی منجر شود که نمایانگر نوع و شدت هیجان عارضشده بر فرد است
-
excitement
هیجانزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت هیجانی همراه با اشتیاق و تمایل و انتظار و برانگیختگی عمومی
-
excited 2
هیجانزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار هیجانزدگی
-
expressionism
هیجاننمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای نوین از بیان تجسمی که هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال معوج و خطوط زمخت بهره گیرد
-
pseudonodule, sand roll
گرِهَکنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساختار رسوبی اولیهای شامل یک تودۀ توپیشکل از ماسهسنگ در درون گلسنگ یا شیل (shale) که قاعدۀ گرد و لبههای برگشته دارد
-
cosmorama
گیتینما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نمایشگاهی از عکسهای ژرفنما (perspective pictures) از مکانهای مختلف جهان، معمولاً بناها و مناظر نمادین کشورها، که با استفاده از نور و عدسی جلوهای واقعی پیدا میکنند
-
seismoscope
لرزهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که رویداد زمینلرزه را، بدون نگاشت جنبش زمین بهصورت تابعی از زمان، نشان میدهد
-
key signature
مایهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مجموعۀ نشانههایی که به ترتیب معینی پس از کلید قرار میگیرند و مایه را تعیین میکنند
-
متممنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← متممساز
-
function word, grammatical word
نقشنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژهای عموماً بدون معنای واژگانی مشخص و دارای معنای دستوری که در جمله نقش نحوی یا ساختاری ندارد متـ . واژۀ نقشی
-
sketch map
نقشهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشۀ دستی ساده که بدون رعایت مقیاس و توجیه شکل، روابط اساسی مکانی را نمایش میدهد
-
exponent
نما 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی که در سمت بالا و راست یک نماد یا عدد یا عبارت ریاضی قرار میگیرد
-
presentation, fetal presentation
نما 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بخشی از جنین که در هنگام زایمان قبل از بخشهای دیگر در گلوی زهدان پدیدار میشود