کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همپیوستگی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
MCC
همهم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← همتافت همرَفتی میانمقیاس
-
homotopy equivalence
همارزی همجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
isodynamic
خط همدینامیک، همدینامیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← خط همشدت
-
homophony 1
همآوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] روابط میان واژههایی که از نظر آوایی یکساناند، ولی معنی و گاه نوشتار متفاوت دارند
-
co-location
همآورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] راهبردی برای بهبود روابط کاری و افزایش بهرهوری و ارتباطات ازطریق کنار هم قرار دادن گروه پروژه در یک مکان کاری
-
isoneph
هماَبرناکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در نقشههای همدیدی، خطی که از نقاط دارای اَبرناکی یکسان میگذرد
-
aggregate 6
همافزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] شاخصی که کل عرضه یا تقاضا را برای کالاها یا خدمات در یک اقتصاد، در زمان مشخص نشان میدهد
-
isoelectronic
همالکترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی دو یا تعداد بیشتری گونۀ شیمیایی که تعداد الکترونهای ظرفیت آنها یکسان و ساختارشان همانند باشد
-
همانحراف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← خط همانحراف
-
isometric 1
هماندازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دارای اندازه یا مقدار یا ابعاد یکسان
-
isostatic
همایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ویژگی شرایط توازن تقریبی میان بخشهای مختلف پوستۀ زمین
-
isostasy
همایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شرایط توازن تقریبی میان سنگکُره و سستکُره برای جبران اثر گرانشی جِرمهای بالای زمینوار و کمبود چگالی در آبهای اقیانوس
-
codominance
همبارزیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن هریک از دو دگره در حالت ناجورتخمی آثار متمایز خود را بروز میدهد و درنتیجه هر دو رُخنمود با هم ظاهر میشوند
-
concubine
همبالین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] مرد یا زنی که بدون ازدواج با مرد یا زنی دیگر زندگی میکند
-
concubinage
همبالینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] وضعیت زندگی فردی که بدون ازدواج با فرد دیگری زندگی میکند