کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همیشگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
frequent flyer
مسافر همیشگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود
-
جستوجو در متن
-
track retire
متروکهسازی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] از رده خارج کردن همیشگی خط آهن
-
implant 1, implantation
کاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نصب یا انتقال همیشگی یا موقت کاشتینه به بدن
-
definitive prosthesis
برسازۀ دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] برسازهای که جانشین همیشگی بخش ازدسترفتۀ بدن میشود
-
graft 1, transplant 1
پیوند 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، پیوند، علوم پایۀ پزشکی] انتقال همیشگی پیوندینه به بدن ازطریق عمل جراحی
-
vote bank/ vote-bank/ votebank
سبد رأی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مجموعهآرای رأیدهندگانی که بهطور جمعی و همیشگی به یک حزب یا نامزد خاص رأی میدهند
-
abstinence-based recovery
خودیابی پرهیزمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوعی خودیابی مبتنی بر قطع کامل و همیشگی مواد متـ . بهبود پرهیزمدار
-
marsh
مرداب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] پهنهای با زهکشی ضعیف که بهطور دورهای یا همیشگی پوشیده از آب است و گیاهان آبی یا علفسان دارد و اساساً زغالسنگ در آن تشکیل نمیشود