کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزار گرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
warm occluded front
جبهۀ همرسیدۀ گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← جبهۀ همرسی گرم
-
دود دادن گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← دودی کردن گرم
-
hydrothermal
گرمابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] مربوط به آب گرم یا عمل آب گرم یا حاصل این عمل
-
warm-front wave
موج جبهۀ گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سامانهای کمفشار که در امتداد جبهۀ گرم گسترش مییابد
-
warm sector depression
وافشار قطاعگرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] چرخند پیش از مرحلۀ همرسی که دارای جبهههای گرم و سرد و قطاع گرم است
-
equivalent weight
وزن همارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مقداری از هر عنصر که با 1/008 گرم هیدروژن با 8/000 گرم اکسیژن ترکیب شود
-
hot pass
گذر گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] دومین گذر جوش که بر روی ریشۀ گرم انجام میشود
-
trade-wind front
جبهۀ باد بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای در فصل گرم بین شارش بادهای بسامان اقیانوسی و هوای گرم قارهای
-
warm occlusion, warm-type occlusion, warm-front-type occlusion
جبهۀ همرسی گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبهۀ حاصل از به بالا رانده شدن جبهۀ سرد روی سطح جبهۀ گرم و قرار گرفتن هوای سرد بهجای هوای سردتر متـ . جبهۀ همرسیدۀ گرم warm occluded front
-
occlusion 2
جبهۀ همرسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای که با رسیدن جبهۀ سرد به جبهۀ گرم تشکیل میشود و در طی تشکیل آن هوای گرم سطح زمین به بالا رانده میشود متـ . جبهۀ همرسیده occluded front
-
tunnel dryer, overdraught tunnel dryer
خشککن تونلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی خشککن هوای گرم که در آن مواد غذایی بر روی سینیهای متحرک قرار میگیرند و با عبور از تونل هوای گرم خشک میشوند
-
hot smoking
دودی کردن گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قرار دادن مادۀ غذایی در تماس مستقیم یا در نزدیکی شعلۀ تولیدکنندۀ دود متـ . دود دادن گرم
-
mould cure retreading, hot cap, mould cure, hot retreading, remoulding
روکشکاری گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] روشی که در آن رویۀ خام را بر مَنجید سابخورده میکشند و سپس در قالب گرم میپزند
-
cargo sweat
عرقِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رطوبتی که در هنگام ورود کشتی از منطقۀ سرد به منطقۀ گرم، در نتیجۀ دیرتر گرم شدن بار نسبت به محیط، بر روی بار مینشیند
-
dielectric heating
گرمایش دیالکتریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گرم شدن مواد عایق در میدان الکتریکی متغیر