کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدایت نیمه عامل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
conning position, conning station, conn
محل هدایت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی در پل فرماندهی که ابزارآلات واپایی شناور در آنجا قرار دارد و شناور از آنجا هدایت میشود متـ . محل هدایت شناور
-
electronic mentoring
هدایت الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] راهنمایی دانشآموزان در امور درسی و پژوهشی و آماده ساختن آنها برای ورود به محیط کار با استفاده از ابزارهای الکترونیکی متـ . ای ـ هدایت e-mentoring
-
terminal guidance
هدایت پایانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت که در فاصلۀ بین هدایت میانی و مرحلۀ نزدیک شدن موشک به هدف قرار دارد
-
handling 2
هدایتپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] سهولت واپایی و هدایت وسیلۀ نقلیه بدون لغزش یا سُر خوردن، بهویژه در مسیرهای مارپیچ و منحنی
-
celestial guidance
هدایت سماوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هدایت موشک یا کلاهک با استفاده از اجرام سماوی
-
هدایت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← هدایت
-
passive homing guidance
هدایت غیرعامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن گیرندۀ موشک از تابش حاصل از خودِ هدف برای ردیابی استفاده میکند
-
midcourse guidance
هدایت میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت در فاصلۀ بین مرحلۀ شتابگیری و مرحلۀ پایانی هدایت موشک
-
cyclic pitch control
فرمان هدایت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرمانی که بهکمک آن خلبان برای حرکت بالگَرد به طرفین و عقب و جلو میتواند گام هریک از پرههای چرخانه را جداگانه تغییر دهد
-
محل هدایت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← محل هدایت
-
command guidance
هدایتِ بهفرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن فرمانهای هدایت موشک از منبعی خارج از موشک ارسال میشود
-
fly by wire, FBW
هدایت پرواز برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی سامانۀ هدایت پرواز که با استفاده از نشانکدهی/ سیگنالدهی الکتریکی کار میکند
-
fly by light, FBL
هدایت پرواز نوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی سامانۀ هدایت پرواز که با نشانکدهی/ سیگنالدهی ازطریق تارهای نوری کار میکند
-
call forwarding no reply
هدایت خط بیپاسخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] خدماتی که برخوانیهای ورودی مشترک را، در صورت پاسخ ندادن، به شمارۀ مشخص دیگری منتقل کند
-
call forwarding busy, CFB
هدایت خط مشغول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که تمام برخوانیهای ورودی مشترک را، در صورت اشغال، به شمارۀ مشخص دیگری هدایت کند