کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
های و هو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
equivalent sets
مجموعههای همارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو مجموعه که بین آنها تناظر یکبهیک برقرار باشد متـ . مجموعههای همعدد equinumerous sets, equinumerable sets مجموعههای همتوان equipotent sets, equipollent sets
-
equipotent sets, equipollent sets
مجموعههای همتوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مجموعههای همارز
-
equinumerous sets, equinumerable sets
مجموعههای همعدد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مجموعههای همارز
-
navigational limits
محدودیتهای ناوبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محدودیتهای جغرافیایی که در مسیر تردد یک کشتی ممکن است وجود داشته باشد
-
متخصص بَرسازههای دندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← سازهدندانپزشک
-
punctuation 1
نشانههای سجاوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مجموعهای از نشانههای قراردادی در یک نظام نوشتاری برای نشان دادن مشخصات گفتار
-
theta roles/ θ-roles, thematic roles
نقشهای تتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مجموعۀ نقشهای معنایی موجود در زبانها که به موضوعها تخصیص مییابد
-
globular flutes
نایهای آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایها که به جای لولۀ صوتی محفظهای به اَشکال مختلف دارند
-
nose flutes
نایهای خیشومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایها که با بینی در آنها دمیده میشود
-
end-blown flutes
نایهای سَردَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایها که در راستای لوله در آنها دمیده میشود
-
duct flute, whistle flute, fipple flute
نایهای سوتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایهای سردمشی که دارای سرمجرای هوا هستند
-
side-blown flutes
نایهای کناردَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایها که عمود بر لوله در آنها دمیده میشود
-
concyclic points
نقطههای همدایره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نقاط واقع بر یک دایره
-
antipodal points, antipodes
نقطههای همقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو نقطه که در دو سر قطرِ یک کرهاند
-
homotopic maps
نگاشتهای همجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو نگاشت پیوسته که یک همجایی بین آنها وجود داشته باشد