کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
preservative
مادۀ نگهدارنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادهای که فساد مواد خوراکی را به تأخیر اندازد متـ . نگهدارنده 2
-
wood preservative
مادۀ نگهدارندۀ چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مادهای شیمیایی یا ترکیبی از مواد شیمیایی که چوب را به آن آغشته میکنند تا در برابر حملۀ اندامگانهای مخرب مقاوم شود
-
sustained oscillation
نوسان نگهداشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوسان واداشتهای که تداوم دارد
-
جستوجو در متن
-
نگهدارنده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مادۀ نگهدارنده
-
bonnet rod, hood rod, bonnet stay, bonnet support
میلۀ درِ موتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] میلهای برای باز نگه داشتن درِ موتور
-
hand bow
دستکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که در هنگام تیراندازی آن را در دست نگه میدارند
-
colour force
نیروی رنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که کوارکها را در هادرون مقید نگه میدارد
-
stent
ثابتساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] افزاره یا قالبی که پیوندینه را در محل خود نگه میدارد
-
third rail cover bracket
دستک پوشش ریل سوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری که پوشش ریل سوم بر روی آن آویخته نگه داشته میشود
-
bond
پیوند 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جاذبهای که اتمهای یک مولکول را متصل به هم نگه دارد
-
stubble retention
حفظ کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نگه داشتن کُلَش بر روی زمین بهصورت خاکپوش
-
anchor splint
ایستانۀ دندانمهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] ایستانهای که در شکستگی فک، دندانها را در جای خود نگه میدارد
-
napperon, slip cloth
لچکی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگتر بر روی آن میاندازند
-
ground water reservoir
مخزن آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی که در زون اشباعشده قرار دارد و آب را در خود نگه داشته است