کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورـ صوت شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
light, light radiation, visible radiation
نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] گسترهای از طیف الکترومغناطیسی که چشم آن را میبیند؛ گاهی این اصطلاح برای تابشهای فروسرخ و فرابنفش نیز به کار میرود
-
lighting crew, lighting technicians, lighting technician
گروه نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جمعی از متخصصان فنی و کارگران صحنه که مسئول نصب و راهاندازی تجهیزات نوری هستند
-
light cone
مخروط نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعهنقاطی از پیوستار فضا ـ زمان که نور گسیلشده از نقطۀ صفر این پیوستار از آنها میگذرد
-
soft light
نرمنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور پراکندهای که تصویر را تلطیف میکند
-
key light
نور اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] منبع اصلی نور صحنه که بر موضوع میتابد و شکل و بافت آن را مشخص میکند
-
cold light
نور سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بخشی از طیف نور مرئی که فاقد طولِموج فروسرخ است
-
white light
نور سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ترکیبی از تابشهای تکفام با نسبتهایی که سبب میشود مجموعۀ تابش بیرنگ به نظر برسد
-
black light
نور سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی نور نامرئی مثل تابش فرابنفش که در برخورد با مواد فلوئورخشنده (fluorescent) باعث گسیل نور مرئی میشود
-
polarized light
نور قطبیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوری که بُردار میدان الکتریکی آن جهتگیری ثابتی دارد
-
ambient light
نور محیط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور فراگیری که صحنه را تا حدی روشن میکند و منبع آن دیده نمیشود
-
unpolarized light
نور ناقطبیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوری که جهتگیری بُردار میدان الکتریکی آن تصادفی است
-
incoherent light
نور ناهمدوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] موجهای نوری که با همدیگر همفاز نیستند و ممکن است طولموجهای متفاوت داشته باشند، مانند نور گسیلشده از لامپهای روشنایی
-
focusing light
نور وضوح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری در صحنه که برای کمک به عمل واضحسازی موضوع به کار میرود و پس از شروع فیلمبرداری خاموش میشود
-
coherent light
نور همدوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] امواج نوری با طولِموج یکسان یا تقریباً یکسان که رابطۀ فازی ثابتی بین آنها برقرار است
-
aberration of light
اَبیراهی نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جابهجایی ظاهری مکان ستاره به علت متناهی بودن سرعت نور و نیز به علت حرکت مداری زمین در فاصلۀ رسیدن نور به ناظر