کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمای سر در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
clear aspect
نمای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی برای حرکت قطار
-
caution aspect
نمای احتیاط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که راننده را آگاه میسازد که علامت بعدی دارای نمای خطر است
-
wing plan, planform
نمای بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] شکل هندسی بال از نمای بالا
-
follow shot
نمای تعقیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمای حاصل از تعقیب موضوعی متحرک با دوربین
-
crane shot
نمای جرثقیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نمای دوربین متحرک، بهصورت افقی یا عمودی یا رو به جلو یا عقب، که با دوربین نصبشده بر بالای جرثقیل فیلمبرداری میشود
-
danger aspect
نمای خطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی برای توقف قطار
-
point of view shot, POV 2
نمای دیدگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمای حاصل از موقعیت دوربینی که منظر بازیگر یا مجری را شبیهسازی میکند
-
tracking shot, tracking 2, track shot
نمای ریلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نمای دوربینمتحرک که برای فیلمبرداری آن، پایۀ دوربین بر ریلهای مخصوص حرکت میکند
-
reverse shot, reverse angle shot
نمای زانسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که نسبت به نمای قبلی خود، ازنظر زاویۀ دوربین، 180 درجه تغییر کرده باشد
-
spatter finish
نمای شتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جلوهای تزیینی بهصورت نقاط یا شتکهایی رنگی بر سطحی با رنگهای متباین
-
melodic contour, contour 3
نمای لحنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شکل کلی فرازونشیبهای گذر لحنی متـ . انحنای لحنی melodic curve
-
medium shot
نمای متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که حد میانی نمای دور و نمای نزدیک است
-
establishing shot
نمای معرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمای دوری که موقعیت استقرار عناصر صحنه را نشان میدهد
-
aerial shot
نمای هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که از بالا و با کمک هواگَرد یا تلهکابین فیلمبرداری میشود
-
viroceptor
گیرندهنمای ویروسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هریک از محصولات پروتئینی ژنهای برخی ویروسها که مشابه گیرندههای یاختهای هوهستهایهاست