کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
calligraphic painting
نقاشیخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] نوعی نقاشی که با کلمات خوشنویسیشده و رعایت اصول ترکیببندی و در نظر گرفتن عناصر تصویری اجرا شده باشد
-
mural, wall-painting
نقاشی دیواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هرگونه نقاشی که برای تزیین دیوار به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
nabis
نبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گروهی پیشتاز، از هنرجویان مدرسۀ هنری ژولیان که به شیوۀ گوگن نقاشی میکردند و او را در حوزۀ هنر، خداوند نقاشی میپنداشتند
-
cloison
تیغه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] در نقاشی، خط تیرۀ میان دو رنگ مکمل
-
light and shade
سایهروشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] درجات مختلف میان روشنی و تاریکی در نقاشیهای سیاه و سفید
-
finger puppet
عروسک انگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخصیتی در نمایش عروسکی که بر روی انگشتان عروسکگردان نقاشی یا ساخته میشود
-
glass shot, glasswork
نمای شیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. نمایی مرکب از صحنۀ واقعی و جزئیات نقاشیشده بر روی شیشه 2. شیشهای که بر روی آن جزئیاتی از یک صحنه نقاشی میشود تا در تلفیق با صحنۀ واقعی جلوۀ ویژۀ خاصی ایجاد کند
-
matte artist, matte painter
نقابپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که طراحی و نقاشی نقابها و ترکیببندی فضاهای مربوط به نماهای نقابی را بر عهده دارد
-
scenic artist, painter
نقاش صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که نقاشی و رنگآمیزی کلیۀ فضاهای صحنه را بر عهده دارد
-
pointillism
نقطهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای در نقاشی که در آن با گذاشتن نقطههای کوچک از دو رنگ اصلی در کنار هم رنگهای ترکیبی ایجاد میکنند
-
picture
نگاره 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشی از یک جسم که با ترسیم یا نقاشی یا عکاسی بر یک رویۀ معمولاً مسطح حاصل شود
-
artistic anatomy
کالبدشناسی هنری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که در حوزۀ هنر، ازجمله نقاشی و طراحی و مجسمهسازی کاربرد دارد
-
collage 1
چسبانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] اثری هنری که با چسباندن قطعات مختلف به جای شکلهایی که باید نقاشی یا طراحی شوند، به وجود میآید
-
animation
پویانمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شیوۀ فیلمسازی که در آن به تصاویر معمولاً نقاشیشده و اجسام بیحرکت تحرک بخشیده شود