کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقابپرداز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
matte artist, matte painter
نقابپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که طراحی و نقاشی نقابها و ترکیببندی فضاهای مربوط به نماهای نقابی را بر عهده دارد
-
واژههای مشابه
-
rendering 1, rendition, rendu (fr.)
پرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] فرایند تبدیل تصاویر خطی به تصاویر کامل
-
death mask, funerary mask, burial mask
مردهنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی که با قالبگیری از چهرۀ جسد تهیه میشود
-
mummy mask, mummy portrait
مومیایینقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی گچی یا چوبی که سیمای متوفی را بر روی آن نقش میکردند و آن را بر روی سر جسد مومیاییشده قرار میدادند
-
coffin mask
تابوتنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی فلزی یا چوبی بر روی تابوت که چهرۀ آرمانی متوفی را نشان میدهد
-
chorus 2
گروهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی واحد پردازش نشانک/ سیگنال در موسیقی الکترونیکی که تکخوانی یا تکنوازی را به همخوانی یا گروهنوازی تبدیل میکند
-
text processor
متنپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزار مخصوص پردازش متون
-
theoretician, théoricien (fr.)
نظریهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کسی که دربارۀ مسائل اجتماعی یا سیاسی یا علمی نظریههای جدید ارائه دهد
-
dramaturge, dramaturgist
نمایشپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] 1. نمایشنامهنویس 2. مشاور ادبی و نمایشی که با کارگردان نمایش همکاری میکند و ممکن است تغییراتی در متن نمایشنامه ایجاد کند
-
sampler
نمونهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سختافزاری که میتواند نمونههای صوتی ضبطشـده به روش رقمی را ثبت و آنها را در طرحوارهای از شستیها یا خود شستیها توزیع کند و با زیروبمیهای متفاوت به صدا درآورد
-
word processor
واژهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزار مخصوص واژهپردازی
-
coprocessor
همپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ریزپردازندهای که برای کمک به ریزپردازندۀ اصلی، بهمنظور افزایش توان پردازشی آن، به کار رود
-
scenario builder
فرانامهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فردی که میتواند خلاقانه دربارۀ آینده بیندیشد و آن را در قالب روایتی گیرا بیان کند
-
tour operator
گشتپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخص یا شرکتی که گشت را سازماندهی کند