کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفوذ ناقص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
lack of penetration, incomplete joint penetration, insufficient penetration, inadequate joint penetration
نفوذ ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] وضعیتی در ریشۀ اتصال یک جوش شیاری که در آن فلز جوش تمامی ضخامت اتصال را در بر نمیگیرد
-
واژههای مشابه
-
drive 4
نفوذ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پیشروی با سرعت و قدرت بازیکن دارای توپ بهسمت سبد
-
infiltration 2
نفوذ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حرکت یک نیروی نظامی بهصورت منفرد یا در گروههای کوچک در اطراف مواضع دشمن بدون اینکه دیده شوند
-
intrusion 2
نفوذ 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جایگیری ماگما در سنگهای قدیمیتر
-
excessive penetration
نفوذ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ جوش و بیرونزدگی بیشازحد فلز جوش از سمت دیگر اتصال
-
weld penetration, depth of fusion
نفوذ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فاصله بین سطح اولیه و عمیقترین محل ذوب فلز پایه
-
containment 2
سد نفوذ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] راهکاری برای جلوگیری از گسترش نفوذ سیاسی یا آرمانهای دشمن از راه ایجاد پیمانهای راهبردی با دولتهای دوست
-
intruder operations
عملیات نفوذ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیات تهاجمی بر فراز خاک دشمن با هدف انهدام هواگَردهای مستقر در پایگاههای او
-
joint penetration
نفوذ در اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ فلز جوش در فاصله بین رویۀ جوش تا عمیقترین قسمت جوش، بدون در نظر گرفتن گردۀ جوش
-
root penetration
نفوذ در ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ فلز جوش در درون ریشۀ اتصال
-
dual containment
سد نفوذ دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یکی از راهبردهای ایالات متحده در برابر ایران و عراق برای محدود ساختن و منزوی کردن آن دو کشور که در زمان ریاستجمهوری کلینتون از 1995 به اجرا درآمد
-
containment of communism
سد نفوذ کمونیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] راهکاری برای جلوگیری از گسترش نفوذ سیاسی کمونیسم یا آرمانهای کمونیستی از راه ایجاد پیمانهای راهبردی
-
ground-penetrating radar/ ground penetrating radar, georadar, ground probing radar, surface penetrating radar
رادار زمیننفوذ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، علوم نظامی] ژئوفیزیک] وسیلهای برای بررسی لایههای کمعمق زمین با امواج الکترومغناطیسی، معمولاً در بازۀ بسامدی 10 تا 1000 مگاهرتز [نظامی] راداری که برای نفوذ به زمین و دریافت بازتاب و درنتیجه شناسایی اشیای مدفون تپها/ پالسهای باند بسیار ...