کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
oil trap 2
تلۀ نفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سدی متشکل از سنگ مخزن و لایۀ ناتراوای بالای آن که حرکت روبهبالای نفت یا گاز را سد میکند و باعث انباشته شدن آنها میشود
-
rig move
جابهجایی دکل نفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حرکت دکل نفتی یا سکوی حفاری از نقطهای به نقطۀ دیگر
-
جستوجو در متن
-
product carrier
فراوردهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل فراوردههای نفتی
-
oil clearance
نفتزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جمعآوری آلودگیها و ضایعات نفتی از سطح آب
-
hydrodesulfurization
گوگردزدایی با هیدروژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زدودن گوگرد از مواد نفتی بهکمک هیدروژن
-
spill
ریزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ریخته شدن اتفاقی مواد نفتی یا آلاینده در دریا
-
acid sludge
لجن اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] آنچه پس از آمایش (treatment) روغنهای نفتی با سولفوریکاسید و جدا شدن ناخالصیها باقی میماند
-
copper strip corrosion test
آزمون خوردگی با نوار مس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آزمونی برای تعیین میزان خورندگی فراوردههای نفتی بر روی فلزات با استفاده از نوار یا صفحات مسی
-
dirty ballast
ترازۀ آلوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آبی که به داخل مخازن آلوده به مواد نفتی ریخته و حمل میشود
-
clean ballast
ترازۀ پالوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آبی که به داخل مخازن نفتی کاملاً شسته و تمیزشده ریخته و حمل میشود
-
fleet oilers
سوخترسان ناوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که فراوردههای نفتی و مهمات را در مسیر حرکت ناوها تأمین میکند
-
helideck
عرشۀ بالگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی مشخص بر روی سکوی نفتی یا عرشۀ کشتی برای نشستوبرخاست بالگَرد
-
associated gas, gas-cap gas
گاز همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
-
true-boiling-point analysis, true-boiling-point distillation
تحلیل نقطۀ جوش واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] روش استاندارد آزمایشگاهی برای پیشبینی کیفیت پالایش برشهای (cuts) نفتی و نفت خام اختـ . تنجو TBP