کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناو سرفرماندهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
flagship
ناو سرفرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کشتی حامل فرمانده گروهی از ناوهای جنگی که به مأموریتی خاص اعزام شدهاند
-
واژههای مشابه
-
helicopter carrier
ناو بالگَردبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی ناو هواپیمابَر که کارکرد اصلی آن حمل بالگَرد برای عملیات است
-
supply ship
ناو تدارکاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند
-
man of war, fighting ship, armed naval ship, warship
ناو جنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کشتی جنگی یا کشتی دریایی مسلح و شناورهایی مانند آنها که متعلق به نیروی دریایی است
-
guide 2
ناو راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که سایر یگانهای شرکتکننده در آرایش، موقعیت و مسیر و سرعت خود را نسبت به آن تنظیم میکنند
-
aircraft carrier, CV 3
ناو هواپیمابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی کشتی جنگی که هواگَرد از روی آن پرواز میکند یا بر روی آن فرود میآید
-
corvette
گشتناو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی کشتی جنگی کوچک مجهز به سلاحهای سبک که توان جولاندهی آن بسیار زیاد است و از پاسناو کوچکتر و از ناوچۀ گشتی بزرگتر است
-
frigate
پاسناو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی کشتی جنگی که میتواند بهطور مستقل یا همراه با نیروهای آبخاکی و ضربتی و ضدزیرسطحی علیه تهدیدات سطحی یا زیرسطحی و هوایی عمل کند و سلاحهای آن شامل توپهای سه و پنج اینچی دومنظوره و سلاح پیشرفتۀ ضدزیردریایی است
-
cruiser 2
رزمناو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کشتی جنگی
-
all-electric ship, AES
ناو تمامبرقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که همۀ سامانههای آن، ازجمله سامانۀ تحرک یا رانش آن، با نیروی برق کار میکند
-
ammunition ship
ناو مهماتبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی جنگی که ویژۀ حمل مهمات برای ناوها و هواگَردهای نیروی دریایی طراحی شده یا تغییر کاربری داده است متـ . مهماتبَر
-
darken ship
تاریکسازی ناو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تاریک ساختن ناو بهطوریکه هیچ نوری از آن به خارج نتابد
-
جستوجو در متن
-
flotilla
ناوتیپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] 1. نوعی تقسیمبندی اداری ـ پشتیبانی نیروها در نیروی دریایی شامل دو یا چند ناوگروه 2. نوعی سازماندهی راهکنشی یا عملیاتی در نیروی دریایی شامل دو یا چند ناوگروه و همراه با ناو سرفرماندهی یا ناو پشتیبانی یا هر دو