کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می نمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
alcoholism
مِیبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نشانگان ناشی از وابستگی جسمی مزمن به الکل، آنچنانکه محرومیت ناگهانی از آن سبب رعشه و اضطراب و توهم و هذیان شود
-
جستوجو در متن
-
پوستهزدایی با حمام نمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← جِرمزدایی با حمام نمک
-
salt bath descaling
جِرمزدایی با حمام نمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تمیزکاری جِرم یا پوستههای اُکسیدی ازطریق فرایندهای اُکسایش یا برقکاف یا کاهش نمک رسوبکرده متـ . پوستهزدایی با حمام نمک
-
salt bridge
پل نمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پلی از محلول یک نمک، معمولاً پتاسیمکلرید، که بین دو نیمپیل از یک پیل گالوانی قرار داده میشود
-
halosere
شورآیند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیایندی که در دریاچۀ نمک یا کویر نمک به وجود میآید
-
dry brining
نمکسود کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از روشهای نگهداری مواد غذایی مانند گوشت و ماهی و سبزیجات با استفاده از نمک یا سنگ نمک
-
lightly salted diet
رژیم کمنمکزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم حاوی مقدار کم نمک که در آن دریافت روزانۀ نمک دستکم پنجاه درصد کمتر از میزان افزودن متداول آن باشد
-
salt flat
کفهنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطحی تخت با قشری از نمک
-
halophile
نمکدوست1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] موجودی که برای رشد مناسب به نمک با غلظت زیاد نیاز دارد
-
halophilic
نمکدوست2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی موجودی که برای رشد مناسب به نمک با غلظت زیاد نیاز دارد
-
cryomagnetic
زممغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به تولید دماهای بسیار کم ازطریق وامغناطش بیدررو در نمک پارامغناطیس
-
bonding 3
تشکیل پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] اتصال اتمها به هم برای تشکیل مولکول یا نمک بلورین
-
buffer 1
بافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محلولی شامل یک اسید ضعیف و نمک همان اسید یا باز قوی
-
haze
غبار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات ریز گردوخاک یا نمک پراکنده در بخشی از جوّ