کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میان کاواک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
diapause
میانآسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] حالت خودبهخودی خفتگی در یکی از مراحل رشد حشرات که در آن دگرگشت بدن برای تحمل شرایط نامطلوب محیط موقتاً کاهش مییابد
-
mesenchyma/ mesenchyme
میانآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] شبکهای از بافت همبند رویانی در میانپوست که در فرایند تکوین خود به بافتهای همبند و رگها تبدیل میشود
-
middleware
میانافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزار یا مجموعۀ نرمافزارهایی که همچون واسطه بین اجزای مختلف دو یا چند نرمافزار کاربردی عمل میکند
-
mesoclimate
میاناقلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اقلیم یک منطقۀ جغرافیایی کوچک به طول چند ده تا چند صد کیلومتر با تنوع گیاهی، شیب زمین، پیکرۀ آب و مناطق شهری گوناگون که در اقلیم وسیعتری در کلاناقلیم قرار دارد
-
mesopause
میانایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] قلۀ میانسپهر و پایۀ گرمسپهر
-
interseeding
میانبذرکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بذرکاری در میان مرتع یا چمنزار برای بهبود وضعیت یا تغییر تراکم آن
-
mesocarp
میانبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] لایۀ میانی پیرابَر در میوۀ نهاندانگان
-
intercut, intercutting
میانبرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] قرار دادن نما یا نماهایی در مجموعۀ نماهای یک صحنه برای بسط تحولات رویداد
-
mesophyll
میانبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت اصلی برگ که متشکل از یاختههای فتوسنتزکننده (photosynthetic) است
-
mesophyllic, mesophyllous
میانبرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مربوط به میانبرگ
-
diaphragm
میانبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، فیزیک] دریچهای قابلتنظیم برای محدود کردن پرتوهای نور یا باریکۀ ذرات ورودی به سامانۀ فیزیکی
-
interstock, interstem, intermediate stock, intermediate scion
میانپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] بخشی از ترکیب پیوندی برای ایجاد سازگاری که بین پایه و پیوندک قرار داده میشود
-
strudel
میانپُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی خوراکی که از چند ورقۀ نازک خمیر تهیه میشود و معمولاً درون آن را با میوه و گاه با گوشت یا سبزیجات پر میکنند
-
interlude 2
میانپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایش کوتاه طنزآمیز و گاه اخلاقی که در فاصلۀ میان دو پردۀ نمایش یا در مهمانیها اجرا میشد
-
mesoderm
میانپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. لایۀ زایندۀ میانی جنین که بین روپوست و درونپوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوانها و دستگاه ادراری-تناسلی و دستگاه گردش خون پدید میآید 2. لایۀ میانی در پوشش خارجی خزهها