کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُّقِيمٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
resident manager
مدیر مقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مدیری که در مهمانخانه/ هتل اقامت و بر امور نظارت دائم دارد
-
resident flora, commensal flora
ریزگان مقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ریزگانی که در یک مقطع سنی و برای مدتی طولانی در اندامی مانند روده یافت میشود
-
جستوجو در متن
-
tourist enclave
مقصد محصور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مقصدی که برای جلوگیری از تعارضات مردم مقیم با گردشگران محدود و مجزا شده است
-
colonialism
استعمار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سیاست تصرف سرزمین دیگران و ایجاد جامعۀ مقیم در آن برای سودجویی از منابع و بهرهکشی از مردم آن سرزمین