کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
temporary barrier
مانع موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مانعی برای جلوگیری از ورود وسایل نقلیه به محوطههای ساختوساز یا عملیات نگهداری و مرمت راه که درعینحال به دلیل خاصیت ضربهگیری از شدت برخوردهای احتمالی و خسارات ناشی از آنها میکاهد
-
detour
مسیر موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راهی که بهطور موقت بین دو نقطه از راه اصلی کشیده شود
-
ephemeral key
کلید موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] کلید کوتاهمدت و غیرقابل تکراری که با هر بار اجرای فرایند برقراری کلید، تولید میشود
-
فروکاست موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← فروکش موقت
-
remittence
فروکش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تخفیف موقت علائم بیماری متـ . فروکاست موقت
-
temporary crown
تاجوارۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] تاجوارهای از جنس رزین یا استیل که موقتاً برای محافظت از دندان بر روی آن قرار میدهند متـ . روکش موقت
-
temporary carrier
حامل موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] حاملی که فقط در طول دورۀ نهفتگی ریزاندامگان را حمل میکند و با بروز عوارض بالینی درمان میشود
-
temporary structure
سازۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سازهای که در هنگام ساخت یا بازسازی سازۀ اصلی برای حفظ جریان تردد بهطور موقت در کنار راه اصلی بر پا میکنند
-
temporary spare, temporary spare tyre, temporary use spare tyre, full-size temporary spare
زاپاس موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] زاپاسی که فقط در شرایط اضطراری، بهصورت موقت و با سرعت کمتر از 80 کیلومتر در ساعت، از آن استفاده میشود و حداکثر مسافتی که میتوان با آن پیمود 80 کیلومتر است
-
temporary hardness
سختی موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سختیِ آب ناشی از وجود املاح بیکربنات که با جوشاندن از بین میرود
-
temporary prosthesis
برسازۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی برسازۀ ثابت یا متحرک که برای مدتزمانی کوتاه نصب میشود
-
temporary visitor
بازدیدکنندۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر شخصی که بدون قصد مهاجرت به مدت کمتر از سه ماه وارد حوزۀ جغرافیایی سازمان جهانی هواپیمایی کشوری میشود و در آنجا اقامت میکند
-
temporary coating, strippable coating, temporary protective strippable coating
پوشش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی برای حفاظت یا تزیین زیرایند (substrate) در مدتی محدود که بهراحتی قابل برداشتن است
-
shoofly track
خط موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که به دلیل وجود مانع یا انجام تعمیرات در خط اصلی، برای استفادۀ موقت ساخته میشود
-
provisional government
دولت موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که پس از فروپاشی یک نظام بهطور موقت زمام امور را به دست میگیرد و مقدمات تشکیل و استقرار نظام جدید را فراهم میکند