کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مه دیدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fog
مِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هواآبی حاصل از تجمع قطرکهای ریز مرئی آب معلق در هوا
-
May, mai (fr.)
مِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] پنجمین ماه سال میلادی، بعد از آوریل و قبل از ژوئن
-
ice fog, frozen fog, frost fog, frost flakes, air hoar 2, rime fog
یخمِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی مِه که از ذرات یخ معلق در هوا تشکیل میشود متـ . یخبلورمِه ice-crystal fog
-
mixing fog
مِه آمیختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مِه رقیق با عمر کوتاه، حاصل از ترکیب دو تودههوای مرطوب غیراشباع با دماهای متفاوت
-
fog wind
مِهباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد مرطوب شرقی که از روی کوههای آند در شرق دریاچۀ تیتیکاکا عبور میکند و در غرب کوهها بهصورت تندوزۀ سخت نزول میکند متـ . اَبرباد nebelwind
-
radition fog, ground fog
مِه تابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوع معمول مِه که براثر سرمایش تابشی شبانۀ سطح زمین و کاهش دمای هوا تا نقطۀ شبنم یا پایینتر از آن تشکیل میشود
-
TADC
مَهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← مرکز مدیریت هوایی راهکنشی
-
fog dispersal
مِهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که در آن مِه طبیعی با گرم کردن سطح زمین یا افشاندن آب یا یخافشانی در مِه اَبَرسرد پراکنده میشود
-
bora fog
مِه سردباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مِه غلیظ ناشی از فوران قطرکها از سطح آب دریا براثر وزش سردباد
-
fog dissipation
مِهکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایند طبیعی ناپدید شدن مِه براثر گرمایش خورشیدی در هنگام طلوع یا افزایش سرعت باد و آمیختگی با هوای گرم و خشک بالای آن
-
spring tide
مِهکِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، زمینشناسی، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] بالاترین گسترۀ کِشَندی ماهانه، هنگامی که ماه در وضعیت نزدیک به ماه کامل یا ماه نو باشد
-
fogbow
مِهکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اَبرکمان
-
orographic fog
مِهکوهسار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مِهی که در نتیجۀ جریان روبهبالای هوای مرطوب و اشباع شدن آن در شیب کوهستان ایجاد میشود
-
مَهگرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← خسوف
-
moon rover
مَهنورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سطحنوردی که مخصوص کاوش در سطح ماه است