کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرهورز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
chiropractor
مهرهورز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] کسی که به کار مهرهورزی اشتغال دارد
-
واژههای مشابه
-
technician, technicien (fr.)
فنورز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شخصی، معمولاً با مدرک کاردانی، که در فن یا صنعتی دارای تخصص و تجربۀ علمی باشد
-
kneading
ورز دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه
-
informationist 2
اطلاعورز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] کسی که در زمینۀ مراقبتهای بالینی یا تحقیقات زیستپزشکی به ارائۀ خدمات مرتبط با پژوهش و مدیریت دانش همت میگمارد
-
trampoline jumper
جستورز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به اجرای حرکات ورزشی ـ نمایشی بر روی جستانه میپردازد
-
gymnast
چمورز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشکاری که به چمورزی میپردازد متـ . ژیمناست
-
spondylopathy
مهرهآسیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] هرنوع بیماری یا ناهنجاری مهرهها متـ . مهرآسیب
-
spondylitis
مهرهآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] التهاب مهرهها که ممکن است عفونی باشد
-
propeller lock-nut
مهرۀ پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مهرۀ بزرگی که پروانه را بر روی میل پروانه مهار میکند
-
weld bead, bead 2
مهرۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] تکههای بیضیشکل فلز جوش رسوبدادهشده که در نتیجۀ همپوشانی موجب اتصال دو قطعه میشوند
-
voussoir
مهرهچَفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] هریک از قسمتهای ذوزنقهای در چَفتههای معماری مغربزمین، معمولاً از جنس سنگ یا آجر
-
spondylodesis
مهرهخشکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] اتصال دو یا چند مهره ازطریق جراحی
-
vertebratus
مهرهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که ترتیب اجزای آن تجسمی از مهرهها یا دندهها یا استخوانبندی ماهی است؛ این اصطلاح عمدتاً همراه با ابر پرسا میآید
-
spondylolisthesis
مهرهرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] رانده شدن یک مهرۀ به طرف جلو بر روی مهرۀ زیرین