کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
freeze 2
منجمد کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] به حالت انجماد در آوردن مواد غذایی در یخزن
-
firn ice, iced firn
یخبرف منجمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مخلوطی از یخ و یخبرف
-
پخته ـ منجمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← خدمات پذیرایی پختهـ منجمد
-
cook-freeze
خدمات پذیرایی پخته ـ منجمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] روشی در خدمات پذیرایی که در آن ابتدا غذا را میپزند و سپس آن را بهسرعت در دمای منهای 18 درجۀ سلیسیوس یا پایینتر منجمد و نگهداری میکنند تا آنکه در زمان مصرف آن را گرم کنند متـ . پخته ـ منجمد
-
جستوجو در متن
-
freezer
یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظهای برای منجمد کردن مواد غذایی
-
microwave tempering
دماآمایی ریزموجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزایش دمای گوشت منجمد با استفاده از ریزموج
-
snowstorm
توفان برف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] توفانی که با بارش منجمد به شکل برف قابل تشخیص است
-
drip
خونابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مایعی که در هنگام باز شدنِ یخ فراوردههای گوشتی منجمد از آنها خارج میشود
-
plate freezer
یخزن صفحهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یخزنی که در آن مواد غذایی در تماس با صفحات مطبق و سرد منجمد میشوند
-
immersion freezer
یخزن غرقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یخزنی که در آن مادۀ غذایی با غوطهور شدن در یک مایع سرد منجمد میشود
-
oocyte cryopreservation
زَمداری تخمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوعی فنّاوری که در آن تخمک زن را استخراج و منجمد و نگهداری میکنند متـ . حفظ سرمایشی تخمک
-
cold chain
زنجیرۀ سرمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهامکاناتِ ویژۀ سرد و منجمد کردن مواد غذایی برای حملونقل و نگهداری
-
crater fill
پرشدگی دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گدازۀ منجمدشده در کف دهانۀ آتشفشانی که با اخگره و واریزههای حاصل از هوازدگی همراه است
-
cold room tempering
دماآمایی سردخانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزایش تدریجی دمای گوشت منجمد در بخشی از سردخانه که دمای آن بالای صفر است