کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقيد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
recitativo obbligato (it.)
گفتاواز مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گفتاوازی که سازهای همراهیکنندۀ آن، علاوه بر اینکه فضای هماهنگ را فراهم میکنند، بخشی از فضای لحنی یا انگارهای را نیز اجرا میکنند
-
bound water
آب مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آبی که بخشی از یک سامانه مانند بافت یا خاک است و تا دمای حدود 20- درجۀ سلسیوس بلور یخ در آن تشکیل نمیشود
-
bound state
حالت مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت کوانتومی سامانهای که در آن انرژی گسسته و تابع موج متمرکز شده است
-
limited government
حکومت مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] حکومتی که حدومرز فعالیتهایش را قانون تعیین میکند
-
concrete number
عدد مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی که با نام شیء یا یکای اندازهگیری همراه است
-
bound electron
الکترون مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکترونی که فاقد انرژی کافی برای خروج از اتم است
-
bound glue state
حالت مقید گلوئون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← گوی گلوئونی
-
جستوجو در متن
-
colour force
نیروی رنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که کوارکها را در هادرون مقید نگه میدارد
-
orbital electron,planetary electron
الکترون مداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکترونی که در پوستهای اتمی مقید به اتم است
-
free variable
متغیر آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متغیری که مقید به سور نیست و بنابراین میتوان ثابتی را به جای آن قرار داد
-
bound variable
متغیر پابند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متغیری که مقید به سور است و نمیتوان یک ثابت به جای آن قرار داد
-
stopping 2, hand stopping
شیپورهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تولید نتهای مقید (stopped notes) در هورن یا ترومپت
-
glueball, gluonia
گوی گلوئونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت مقید دو یا چند گلوئون که ناشی از خودبرهمکنش گلوئونها در کرومودینامیک کوانتومی quantum chromodynamics)) است متـ . حالت مقید گلوئون bound glue state
-
lutes
بربطها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از زهصداهای مرکب مقید که زههای آنها به موازات صفحۀ ساز کشیده میشود