کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معین کردن (رل بازیگر) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آموخته کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) عادت دادن .
-
آهستگی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .) به نرمی رفتار کردن .
-
آهنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
(هَ. ک دَ) (مص ل .) قصد کردن ، عزم کردن .
-
ابا کردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سرباز زدن ، امتناع کردن .
-
ابتدا کردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شروع کردن ، آغاز کردن .
-
آب کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - ذوب کردن . 2 - (عا.) به حیله جنس نامرغوب را فروختن .
-
آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) حامله کردن ، باردار کردن .
-
اتفاق کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) همداستان شدن ، هم رأی شدن .
-
اتکاء کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت گرم شدن به .
-
اجری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) موظف کردن .
-
آفرین کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) 1 - طلب آمرزش کردن ، آمرزش خواستن .2 - تعریف کردن ، ستودن .
-
آفگانه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .)سقط جنین کردن ، بچه افکندن .
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
آش کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) دباغی کردن ، پیراستن چرم .
-
استقبال کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - پیشواز رفتن . 2 - پذیرفتن ، پذیرش .