کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معلق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
suspension feeder
معلقخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی آبزی که از غذای معلق در آب تغذیه میکند
-
freight pending
کرایۀ معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مبلغی که اجارهکنندۀ کشتی تعهد میکند در ازای استفاده از کشتی پس از انقضای زمان تعیینشده در اجارهنامۀ کشتی بپردازد
-
ذرات معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← ذرات معلق در هوا
-
total suspended particles
کل ذرات معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموع مقدار ذرات موجود در هوا که با روش وزنسنجی تعیین میشود اختـ . کلذم TSP
-
suspended-growth process
فرایند رشد معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] روشی در تصفیۀ زیستی فاضلاب که در آن میکربها و رشدمایه به حالت معلق در داخل مایع نگهداری میشوند
-
مواد جامد معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← مَجَم
-
مواد جامد معلق ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← مَجمَث
-
مواد جامد معلق فرّار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← مَجمَف
-
mixed liquor suspended solids
مواد معلق مایع مخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جامدات معلق موجود در مایع مخلوط
-
high-lead logging, high-lead cable logging
بینهبَری نیمهمعلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از روشهای بینهبَری که در آن تنۀ درختان یا گِردهبینهها بهوسیلۀ بافههای هدایتشونده حمل میشوند و ممکن است در قسمتی از مسیر حمل در هوا معلق شوند
-
high-lead yarding
داربَری نیمهمعلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی داربَری که در آن انتهای تنههای درخت در تمام یا قسمتی از مسیر داربَری با زمین تماس دارد
-
SPM, suspended particulate matter
ذرات معلق در هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] هرنوع ذرۀ معلق در هوا متـ . ذرات معلق
-
mixed liquor volatile suspended solids
مواد معلق فرّار مایع مخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جامدات معلق فرّار موجود در مایع مخلوط
-
جستوجو در متن
-
decanter
سرریزکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ظرفی برای جدا کردن دو مایع امتزاجناپذیر یا ذرههای معلق جامد در مایع، پس از تهنشین شدن آنها