کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصور کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
comic strip, strip cartoon
داستان مصور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] داستانی که بهصورت نقاشی یا طراحیهای پیدرپی روایت میشود و گفتوگوهای شخصیتهای آن در درون حبابک ارائه میشود
-
physiographic pictorial map
نقشۀ طبیعیمصور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که در آن عوارض با استفادۀ نظاممند از مجموعهای استاندارد شامل علائم و نگارههای قراردادی و براساس تصویر سادهشدۀ آن عوارض نشان داده میشود
-
storyboard
فیلمنامۀ مصور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] صحنههای اصلی فیلمنامه که بر روی کاغذ طراحی شود
-
storyboard artist
طراح فیلمنامۀ مصور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] کسی که براساس فیلمنامه تصاویر کلیدی هر نما را طراحی میکند
-
جستوجو در متن
-
illustrator
مصورساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندی که حرفۀ او مصور کردن کتاب است
-
transcriptome imaging, transcript imaging
تصویربرداری رونوشتگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] مصور کردن کل رونوشتهای یاخته، در زمان معین