کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلولیت را قبول کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
social comparison bias
سوگیری مقایسۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش به عدم قبول گزینههایی در تصمیمگیریهای اجتماعی که دیدگاه و نقاط قوت ما را به چالش میکشند
-
option
ثبت ذخیرۀ مهلتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی ثبت ذخیره که شرکتهای ترابری و مهمانخانهها و گشتپردازها به برخی مسافران تخصیص میدهند و در آن به مسافر اختیار قبول آن را برای مدت محدودی واگذار و در صورت عدم مراجعه آن را لغو میکنند
-
agrandisseur, enlarger
بزرگساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] دستگاهی در تاریکخانه که با بزرگ کردن منفی عکس، به عکاسان امکان بزرگ کردن عکس را میدهد
-
compactor
لایهکوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی که با آن لایههای خاکی جاده را برای متراکم کردن میکوبند
-
socialisation 2/ socialization 2
اجتماعی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] فرایندی که در طی آن جامعه با القای نقشهای اجتماعی یا درونی کردن ارزشهای حاکم بر آن در فرد، وی را جذب میکند
-
hibernate
خوابیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] منتقل کردن محتویات حافظۀ موقت به حافظۀ ثابت، مثلاً دیسک سخت، تا بعداً بتوان آنها را به وضعیت قبلی برگرداند، بیآنکه تغییری در روند کار برنامهها حاصل شود متـ . خواب کردن
-
batching plant
مخلوطساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی که نسبت مواد مورد نیاز برای تولید یک محصول، مانند سیمان، بتون، آسفالت، را تعیین و پس از مخلوط کردن آنها محصول نهایی را تهیه میکند
-
mummification
مومیایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی برای حفظ جسد که در آن امعاواحشا و مغز را پیش از خواباندن جسد در سدیمکربنات از بدن خارج میکردند و سپس جسد را در نوارهای پارچهای میپیچیدند
-
forage harvester
دروگر علوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی که علوفه را درو میکند یا علوفۀ دروشده را از زمین برمیدارد و پس از خرد کردن و بستهبندی به وسیلۀ نقلیۀ دیگری منتقل میکند
-
PIN 1, personal identification number 1
شناسه 6
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] رمزی که اگر آن را فعال کنیم، در هر بار روشن کردن دستگاه تلفن همراه، باید آن را وارد کنیم تا دستگاه کار کند
-
poll
دادهخواهی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را بهنوبت صادر میکند
-
toast, toast bread
نان برشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نان ورقهشدۀ چهارگوشی که معمولاً آن را پس از برشته کردن مصرف کنند
-
weight barometer
فشارسنج وزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشارسنجی جیوهای که فشار جوّ را با وزن کردن جیوه در ستون شیشهای یا کیسهای ثبت میکند
-
modulation 1
مدولهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند مدوله کردن نشانک/ سیگنال حامل تا آن را قادر به حمل اطلاعات کند
-
coping
مدارا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند مداوم تلاشِ شناختی و رفتاری برای اداره کردن الزامهای درونی یا بیرونی که امکانات فرد را هدر میدهند