کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستقيم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
direct filtration
صافش مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سلسلهای از فرایندهای مشتمل بر انعقاد و صافش که فاقد مرحلۀ تهنشینی است و به حذف ذرات منجر میشود
-
خمیرگیری مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← خمیرگیری تکمرحلهای
-
direct arrival
رسید مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] انرژی ثبتشدۀ موجی که مسیر بین چشمه و گیرنده را بهطور مستقیم یا کمی مایل، بدون بازتاب و شکست، طی میکند
-
direct election
انتخابات مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] انتخاباتی که در آن رأیدهندگان بدون واسطه به نامزد موردنظرشان رأی میدهند
-
direct maternal death
مرگ مستقیم مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مرگ مادر براثر عوارض بارداری یا زایمان یا نفاس که به علت مداخلات یا سهلانگاریها یا درمان نادرست اتفاق میافتد
-
direct demand model
مدل تقاضای مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدلی که براساس آن گزینههای مختلف سفرهای گروهی و انفرادی همزمان پیشبینی میشود
-
direct-sequence modulation, direct-spread modulation
مدولهسازی دنبالهمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی مدولهسازی در سامانۀ طیفگسترده که در آن قطاری از تپهای دودویی بهطور مستقیم و معمولاً با مدولهسازی فاز، موج حامل را مدولهسازی میکنند اختـ . مدام DSM
-
hard money
کمک مالی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کمک مالی مستقیم و مجاز به نامزد انتخاباتی که سقف معینی دارد
-
direct speech act, speech act
کنش گفتاری مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گفتهای که با بیان آن کنشی همچون امر یا تهدید یا ترغیب محقق میشود متـ . کنش گفتاری speech act
-
direct calorimetry
کالریسنجی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اندازهگیری میزان گرمای ردوبدلشده در بین بدن و محیط بهصورت مستقیم
-
direct visual field
میدان بینایی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← میدان بینایی مرکزی
-
direct injection engine
موتور پاششمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که در آن از سامانۀ پاشش مستقیم استفاده میشود
-
direct-fired evaporator
تبخیرکن شعلهمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] تبخیرکنی که در آن شعلۀ مستقیم بهوسیلۀ جدارهای فلزی از مایع درحالجوش جدا شده است
-
direct product
حاصلضرب مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . حاصلضرب دکارتی Cartesian product
-
Random Access Memory, direct access memory
حافظۀ دستیابی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] حافظۀ اصلی رایانه که پردازندۀ مرکزی دادههای مورد نیاز خود را مستقیماً از آن دریافت میکند اختـ . حافظۀ مستقیم RAM