کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزین به پر طاووس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
charge 2
باردار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملی که موجب ظهور بار الکتریکی شود متـ . باردار شدن، پر کردن، پر شدن * پر کردن در مورد باتری و خازن به کار میرود و باردار کردن در مورد اجسامی که مثلاً به روش مالش باردار میشوند. در زبان فارسی شارژ گاهی به معنای باردار شدن به کار میرود.
-
repair plug
فتیله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی که سوراخ یا کندگی بهوجودآمده براثر ورود جسم خارجی به تایر را پر میکند
-
diastasis
واایستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مرحلهای در چرخۀ ضربان قلب، پیشاز انقباض دهلیزی که در آن بطنها به آرامی پر میشوند
-
guest
مهمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گونهای شیمیایی که یک حفره یا شکافی را در یک ساختمان مولکولی دیگر به نام میزبان پر میکند
-
bone block
استخوانبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] تکهاستخوانی که برای ایجاد محدودیت حرکت مفصل یا پیوند استخوان یا پر کردن حفرههای استخوان به کار میرود
-
registration card, registration form
برگۀ ثبتنام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] برگهای که باید در زمان ورود فرد به مهمانخانه یا همایش یا نظایر آن پر شود
-
tie plug
سوراخگیر ریلبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعۀ کوچک چوبی به اندازۀ میخ برای پر کردن سوراخ ریلبند متـ . سوراخگیر تراورس
-
fissure filling, open space filling
شکافهپرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سیال حاوی مواد معدنی که درزه و شکستگی سنگها را پر میکند و رگۀ معدنی به وجود میآورد
-
pinnate
شانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی با ظاهر یا ساختاری شبیه به پر در گیاهان
-
transition element, transition metal
عنصر واسطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عنصری از گروه عنصرهای فلزی که در آن به جای پر شدن لایۀ بیرونی تا 8 الکترون، لایۀ زیرین از 8 تا 18 یا 32 الکترون در حال پر شدن است
-
air spring
فنر هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فنری دارای یک پایه و محفظهای کشسان که با هوای کمفشار پر شده است و در سامانۀ تعلیق قطارهای شهری و بینشهری به کار میرود
-
cut and fill
کندوآکند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] کندن زمینهای بالاتر از تراز احداث و پر کردن زمینهای پایینتر از آن برای رسیدن به سطح بستر راه
-
trabeculae carnii, Rathke's trabeculae
تورتیغههای جمجمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] یک جفت غضروف طولی در جمجمۀ رویان که فضای هیپوفیزی را پر میکند و بعدتر به زینترکی (sella turcica) بدل میشود
-
morphological analysis
تحلیل ریختشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] تحلیل روشمند ساختار حال و آینده برای پی بردن به شکافهای مهم و ابداع گزینههای جدیدی که این شکافها را پر میکنند
-
Aves
پرندگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] جانوران مهرهداری که همگی ازطریق تخمگذاری زادآوری میکنند و بدنشان با پر پوشیده شده و اندامهای جلوی آنها تبدیل به بال شده است