کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرطوب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
wet mount, wet preparation
نمونۀ مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی آمادهسازی در ریزبین که در آن نمونۀ مایع را بین تیغه و تیغک قرار میدهند
-
wet prairie
مرغزار مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرغزاری که خاک آن در بخش اعظم فصل رویش غرقابی است
-
wet colony
پَرگنۀ مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← پَرگَنۀ براق
-
wet storage stain
لکۀ انبارش مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] محصول خوردگی سفیدرنگی بر روی سطح رویاندودشده و براق، بهویژه در شیارهای ریز میان صفحات انبارشده و نبشیهای بستهبندی که برای مدت طولانی در تماس با آب قرار دارند متـ . زنگ سفید white rust
-
wet granulation
ریزدانهسازی مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] روشی در تهیۀ ریزدانۀ دارویی که در آن مواد دارویی را ابتدا مرطوب میکنند و از یک توری میگذرانند و سپس خشک میکنند
-
جستوجو در متن
-
perspiration 1, sudation 1, sweating 1
تعریق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] عرق کردن در نتیجۀ فعالیت غدد عرق یا تبخیر آب از سطوح مرطوب بدن
-
wheat conditioning, wheat tempering
آمایش گندم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خیس کردن گندم با آب و مرطوب نگه داشتن آن برای مدتی کوتاه، به قصد فراوری بهتر آرد