کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردهنقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
death mask, funerary mask, burial mask
مردهنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی که با قالبگیری از چهرۀ جسد تهیه میشود
-
واژههای مشابه
-
matte artist, matte painter
نقابپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که طراحی و نقاشی نقابها و ترکیببندی فضاهای مربوط به نماهای نقابی را بر عهده دارد
-
mummy mask, mummy portrait
مومیایینقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی گچی یا چوبی که سیمای متوفی را بر روی آن نقش میکردند و آن را بر روی سر جسد مومیاییشده قرار میدادند
-
coffin mask
تابوتنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی فلزی یا چوبی بر روی تابوت که چهرۀ آرمانی متوفی را نشان میدهد
-
dullness 2
مرده بودن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نبودِ جلا یا برّاقیت متـ . مردگی
-
charnel house, charnel
مردهخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورستان یا در کاربرد امروزی، خانه یا سردابی که اجساد یا استخوانهای آنها را در آن مینهند
-
stillborn
مردهزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] جنین با وزن بیش از 500 گرم که قبل یا در حین زایمان مرده باشد
-
stillbirth
مردهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] به دنیا آوردن جنین مرده بعد از هفتۀ بیستم حاملگی
-
dead man 2
مردهمرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بینۀ مهار
-
dead language
زبان مرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که گویشور بومی ندارد متـ . زبان خاموش extinct language
-
dead time 2
زمان مرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلۀ زمانی میان آغاز تغییر در درونداد و آغاز پاسخ قابل رصد به آن متـ . زمان بیکنشی
-
wasteland
زمین مرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از زمین که برای کشاورزی یا هر هدف دیگری قابل استفاده نباشد
-
dead cave
غار مرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] غاری که در آن رطوبت وجود ندارد و غارنهشتهها (speleothems) در آن رشد نمیکنند متـ . غار خشک dry cave
-
headlight visor
نقاب چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نقاب کوچکی که فقط قسمت بالای چراغ جلو را میپوشاند