کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربوط به اسب سواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
riding, horse riding
اسبسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سواری گرفتن از اسب برای تفریح یا ورزش
-
horsemanship
اسبورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فن تربیت اسب برای سواری گرفتن و مهار و هدایت آن
-
equestrianism
سوارکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] راندن و سواری گرفتن و هدایت اسب در مسابقات که رشتههایی مانند خرامش و پرشبااسب و کالسکهرانی را شامل میشود
-
passenger car equivalence
همسنگ سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ضریب معادلسازی انواع خودروهای بزرگ نظیر اتوبوس با خودروهای سواری؛ محاسبۀ این ضریب به اندازه و وزن و سرعت خودروها و همچنین خصوصیات جاده، نظیر شیب آن، بستگی دارد
-
automobile equivalent unit, AEU
گنجایش معادل سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان گنجایش خودروبَر برای حمل وسایل نقلیه که با توجه به مساحت اشغالشده با خودروها در مقایسه با یک خودروِ استاندارد یا سواری محاسبه میشود
-
Horsehead Nebula, Barnard 33
سحابی کلّهاسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابیای تاریک در صورت فلکی جبار که به شکل سر اسب رصد میشود
-
Equuleus, Equ, Foal
پارهاسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دومین صورت فلکی کوچک در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل سر اسب تصور میشود
-
fire plough
خیش آتشبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خیشی بزرگ و سنگین که برای ایجاد آتشبُر به اسب یا تراکتور میبندند
-
gallop rhythm
ضرباهنگ چهارنعل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] یافتهای در سمع قلب مرکب از سه یا چهار صدا که به صدای چهارنعل اسب شبیه است
-
Timber-Grave culture/ Timber Grave culture, Srubnaya culture/ Srubnaya Kultura (ru.)
فرهنگ گورالواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به نواحی استپی جنوب روسیه در عصر مفرغ که مشخصۀ آن گورهایی است حاوی بقایای استخوانها و زین و یراق اسب و شواهدی دیگر از پرورش اسب
-
dressage
خرامش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رشتهای در ورزش سوارکاری که در آن سوار اسب خود را به اجرای مجموعهحرکات دقیق و هماهنگ با ترتیب و زمانبندی مشخصی وامیدارد تا میزان هماهنگی خود با اسب و آزمودگی حیوان را نشان دهد
-
guardrail C-clamp, guardrail yoke
گیرۀ نعلی ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] گیرهای به شکل نعل اسب که برای اتصال ریل حرکت و ریل نگهبان و نگه داشتن فاصلۀ مناسب بین آنها به کار میرود
-
extra load, XL, extra load tyre, reinforced tyre, RF
تایر پُربار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی تایر سواری که بیشینۀ فشار باد آن میتواند بیش از تایرهای بارمتعارف باشد و به همین دلیل، ظرفیت حمل بار آن بیشتر است
-
Sagittarius, Sgr, Archer
قوس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت منطقهالبروجی بین دو صورت جدی و عقرب که به شکل موجودی افسانهای، نیمی اسب و نیمی انسان، تصور میشود
-
carriage driving
کالسکهرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رشتهای در ورزش سوارکاری که در آن سوارکاران در کالسکههای دو یا چهارچرخه، با یک یا چند اسب، در مواد مختلف به رقابت میپردازند