کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدت واقعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدت واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ← دیرش واقعی
-
واژههای مشابه
-
call duration
مدت تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فاصلۀ زمانی از ابتدای برقراری تماس تا پایان آن که دستیابی به اطلاعات مربوط به آن در آمارگیری و تعیین ساعت اوج و نیز صورتحسابگیری به کار میآید متـ . مدت برخوانی
-
cycle time
مدت چرخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مجموع زمانهای تنظیم حرکت در تقاطع در یک نوبت
-
haul time
مدت حمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مدتزمان لازم برای انتقال پسماند جامد از محلی به محل دیگر
-
attack time
مدت حمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بازۀ زمانی بینلحظهای که نشانک در ورودی افزاره یا مدار از آستانۀ فعالسازی آن فراتر میرود، و لحظهای که افزاره یا مدار به شیوه یا با شدتی خاص به این ورودی واکنش نشان میدهد
-
downtime 2
مدت خواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وقفه در خدماتدهی وسایل نقلیه برای تعویض یا تعمیر یا تأمین قطعات آنها
-
journey time
مدت سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان صرفشده در سفر بین دو حوزه، از لحظۀ خروج از توقفگاه تا توقف در مقصد
-
operating time
مدت سیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] مدتزمانی که عملاً و با احتساب زمانهای توقف لازم است تا یک واحد حملونقل عمومی برای رفتن از نقطهای به نقطۀ دیگر طی کند
-
مدت فعالیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ← دیرش فعالیت
-
platform time, work time
مدت کار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] 1. مدتزمانی که یک واحد حملونقل عمومی فعالیت درآمدزا دارد 2. مدتزمانی که بهرهبردار مکلف است با وسیلۀ نقلیۀ عمومی به ارائۀ خدمات بپردازد 3. مدتزمانی که بهرهبردار عملاً به ارائۀ خدمات میپردازد
-
uptime 2
مدت کارایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتی که منابع شبکه با کارایی کامل در اختیار کاربران قرار دارد
-
thermal death time, TDT
مدت گرمامیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مدتزمان لازم برای از کار افتادن یک عامل فعال موجود در غذا در دمای مشخص، معمولاً 121 درجۀ سلسیوس متـ . عدد اف F-value
-
ignition time
مدت گیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مدتزمان بین شروع حریق و خاتمۀ آن براثر اتمام مواد سوختنی
-
holdover time
مدت ماندگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مدتزمانی تخمینی که در طی آن شارۀ ضدیخ میتواند مانع از تشکیل برفک یا یخ یا انباشت برف بر روی سطوح هواگَرد بر روی زمین شود