کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدار تعادل و تطبیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
balun, balanced converter, line-balance converter, balun transformer, balanced-to-unbalanced transformer
مدار تعادل و تطبیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارۀ متعادلکننده و تطبیقدهندۀ دو رسانۀ مختلف متـ . متوت
-
واژههای مشابه
-
circuit 1
مدار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← مدار عصبی
-
orbit
مدار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
detector loop
مدار آشکارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مداری حلقوی که برای آگاهی از عبور وسایل نقلیه در سطح سوارهرو تعبیه شود
-
electric circuit, circuit 2
مدار الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مسیر بستۀ متشکل از اجزای الکتریکی متصلبههم برای عبور جریان
-
closed circuit 2
مدار بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که جریان الکتریکی بهطور پیوسته از آن بگذرد
-
acceptor circuit
مدار پذیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] مداری که برای پذیرش یک بسامد معین تنظیم شده است
-
Antarctic Circle
مدار جنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مدار'33 ْ66 جنوبی که منطقۀ قطبی جنوب زمین را مشخص میکند
-
Arctic Circle
مدار شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ، نجوم] مدار َ33 ْ66 + بر روی زمین که مرز محدودۀ قطبی را نشان میدهد، جایی که حداقل در یک شبانهروز از سال خورشید هرگز غروب نمیکند
-
neural circuit
مدار عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مسیری که در آن یک جریان الکتریکی در عصب انتقال مییابد متـ . مدار 1 circuit
-
tributary circuit, tributary 2
مدار فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مداری که ایستگاهها را به شبکۀ مازه یا مرکز سودهی وصل میکند
-
balanced circuit
مدار متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که هر دو رسانای آن نسبت به زمین همیشه دارای پتانسیلهای برابر اما مخالف هماند
-
positive orbit
مدار مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
scale parallel
مدار مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مداری که مقیاس تعریفشده برای آن در سامانۀ تصویر (map projection) مربوط صحیح است