کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محیط غنیکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
aqueous environment
محیط آبگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] محیطی مایع که از آب تشکیل شده یا عمدتاً دارای آب باشد
-
information environment
محیط اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای از افراد یا سازمانها یا سامانههایی که به گردآوری و پردازش و انتشار اطلاعات میپردازند متـ . سامانۀ اطلاعاتی information system
-
differential medium
محیط افتراقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط جامدی که در آن انواع اندامگانها با توجه به اشکال مختلف رشد خود از هم متمایز میشوند
-
selective medium
محیط انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که غیر از انواع اندکی از باکتریها رشد بقیه را مهار میکند
-
transport medium
محیط انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی برای زنده نگه داشتن باکتریهای بیماریزا و اجتناب از رشد سایر آلودهکنندهها در حین انتقال از بیمار به آزمایشگاه
-
dispersive medium
محیط پاشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محیطی که در آن سرعت فاز موج تابع بسامد آن است
-
basal medium
محیط پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط سادهای که پایۀ محیطهای غنیشده است
-
radiological environment
محیط پرتوزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فضای موجود در منطقهای که آلوده به تابش پرتوی است
-
turbid environment
محیط توریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] محیطی سیال با ظاهر فیزیکی ابری یا گلآلود
-
solid medium
محیط جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی مغذی که با افزودن عامل سفتکننده مانند آگار جامدسازی میشود
-
milieu therapy
محیطدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] درمانی روانشناختی مبتنی بر تعدیل یا تغییر یا سازماندهی شرایط زندگی یا محیط بلافصل مُراجع بهمنظور ارتقای شناختها و مهار هیجان و ایجاد رفتارهای سازگار
-
diphasic medium
محیط دوفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که دستکم بخشی از جزء جامد آن با مایع پوشیده شده است
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
simple medium
محیط ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی حاوی کربن و منابع انرژی و ازت غیرآلی در یک محلول بافری
-
transparent medium
محیط شفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] محیطی که نور مرئی یا بخشی از پرتوهای الکترومغناطیسی از آن عبور کند