کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
mooring post
تیرک مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تیرک یا ستونی محکم از جنس چوب یا سنگ یا فلز ریختگی که به زمین محکم شده است و شناور را با طناب یا زنجیر به آن میبندند
-
fisherman’s bend, anchor bend, studding sail halyard bend, fisherman’s knot
گرهپیچ ماهیگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهپیچی برای محکم بستن طناب به حلقه یا چشمی
-
erection
نعوظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] وضعیتی که در آن آلت سفت و محکم میشود و بهطور طبیعی با تحریک جنسی صورت میگیرد
-
hirtellous
کوتهریش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی کرکپوشی با کرکهای ریز و تاحدودی محکم
-
cylinder head nut
مهرۀ سرسیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از چند مهرهای که به کمک پیچها سرسیلندر را در جای خود محکم نگه میدارند
-
bristle
زبْرکرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ساختار خارجی مومانندی محکمتر از کرک در گیاهان
-
hardness
سختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که بافت آن محکم و سفت است
-
warping winch, mooring winch
دوّار پالکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دوّاری که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند
-
warping capstan, gypsy capstan, gypsy
دوّار عمودی پالکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دوّاری عمودی که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند
-
cylinder head bolt,head retaining bolt
پیچ سرسیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از چند پیچی که به کمک مهرهها سرسیلندر را در جای خود محکم نگه میدارند
-
mooring mat
غلاف مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] غلافی از الیاف بسیار ستبر و محکم که برای جلوگیری از فرسایش طناب مهار به دور آن میپیچند
-
ice foot
یخپوزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ بستهای که تا خط مد محکم به ساحل چسبیده است و کشند بر آن تأثیر نمیگذارد
-
tillite
یخنهشتهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ رسوبی سخت و محکمشده که از سنگی شدن یخرفت یخساری تشکیل شده است
-
flour strenght
قدرت آرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیتی در آرد که نشاندهندۀ امکان تولید خمیری محکم و کشسان از آن است
-
wrapping paper
کاغذ لفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] کاغذی انعطافپذیر و درعینحال محکم که در لفافپیچی به کار میرود