کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محوطۀ نذری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
votive site
محوطۀ نذری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای که در آن دفینۀ نذری شامل اشیای نذری یا استخوانهای حیوانات قربانیشده را قرار میدادند
-
واژههای مشابه
-
site 4
محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محلی که در آن بقایای مادی فعالیتهای گذشتۀ انسان یافت میشود
-
loading site
محوطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای شامل چندین محل بارگیری
-
open site
محوطۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر محوطۀ مربوط به جوامع شکارگر - گردآور که خارج از غار و پناهگاههای صخرهای و در فضای آزاد بهمنظور ابزارسازی یا سلاخی یا استقرار موقت مورد استفاده قرار گرفته است
-
محوطۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← محوطۀ باز استودیو
-
burial site, grave site
محوطۀ تدفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای که جوامع انسانی اجساد یا بقایای مردگان خود را در آن به خاک میسپردند
-
penalty area
محوطۀ جریمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] محوطهای در مقابل دروازه یا سبد که پیامد خطای عمد تیم مدافع در آن اعلام جریمۀ ضربه یا پرتاب مستقیم از سوی داور است
-
surface site
محوطۀ سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جایی که بقایای باستانشناختی در سطح آن به دست میآید
-
type-site
محوطۀ شاخص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای که در آن ویژگیهای شاخص یک فرهنگ مفروض/ معین شکل گرفته است
-
محوطۀ کرنر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← محوطۀ کنج
-
kill site
محوطۀ کشتارگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطه یا بخشی از یک محوطۀ باستانشناختی که از آن مشخصاً برای کشتار یا قصابی جانوران استفاده میشد
-
corner area
محوطۀ کنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] هریک از چهار ربع دایرهای که در داخل زمین بازی به مرکزیت محل برخورد خطوط پیرامونی طولی و عرضی زمین ترسیم میشود و محوطهای را به وجود میآورد که ضربۀ کنج از درون آن یا مماس با قوس محاطی آن زده میشود متـ . محوطۀ کرنر کرنر1 corner 1
-
bonded area
محوطۀ گمرکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محوطهای تحت نظارت گمرک که کالای ترخیصنشده را در آنجا نگهداری میکنند
-
habitation site
محوطۀ مسکونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اصطلاحی عمومی برای هر مکانی که شواهدی از فعالیتهای زندگی روزمره در آن باشد