کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محور اصلی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
main line, main road
محور اصلی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جادهای اصلی که تمام یا بخش اعظم تردد میان دو نقطۀ مشخص در آن صورت میگیرد
-
جستوجو در متن
-
principal moment of inertia
گشتاور لَختی اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گشتاور لَختی جسم صلب حول محور اصلی
-
peduncle
دُمگُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] محور اصلی گُلآذین
-
principal point, principal points of a lens
نقطۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] محل برخورد صفحۀ اصلی با محور نوری
-
equatorial telescope
تلسکوپ استوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تلسکوپی که محور اصلی آن در امتداد محور دوران زمین تنظیم شده است
-
crankshaft runout
خیز میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] میزان انحراف خمشی میللنگ از محور اصلی آن
-
principal plane 1
صفحۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] هریک از دو صفحۀ عمود بر محور اصلی که شیء واقع بر یکی از آنها تصویری با بزرگنمایی جانبی واحد بر روی دیگری ایجاد کند
-
pedicel
دُمگُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پایهای که گلهای منفرد یک گُلآذین را به محور اصلی یا دُمگُلآذین متصل میکند
-
longitudinal crack
تَرَک طولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ترکی که محور اصلی آن تقریباً موازی با راستای جوش است
-
transverse crack
تَرَک عرضی1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ترکی که محور اصلی آن تقریباً عمود بر راستای جوش است
-
alt-azimuth telescope/ altazimuth telescope
تلسکوپ سمتارتفاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تلسکوپی که محور اصلی آن در جهت سمتالرأس تنظیم شده است
-
crankshaft journal
یاتاقانگرد میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] یاتاقانگردی که بر روی محور اصلی قرار دارد و در یاتاقان ثابت میللنگ میچرخد
-
axial focusing
کانونش محوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] متمرکز کردن امواج ضربۀ منعکسشده از دیوارۀ تونل اَبَرصوتی بر روی محور اصلی آن
-
principal section, principal plane 2
مقطع اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] صفحهای شامل پرتو و محور نوری در بلورهای تکمحوری