کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محموله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cargo 2
محموله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] کالایی که با کشتی یا هواپیما یا وسایل نقلیۀ زمینی حمل میشود متـ . بار 5
-
واژههای مشابه
-
high explosive cargo
محمولۀ انفجاری پرقدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محمولهای ازقبیل مهمات، بمب، خرج انـفـجـاری (depth charges)، مـواد تــخـریـبـی (demolition material)، راکت و موشک
-
جستوجو در متن
-
بار 5
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] ← محموله
-
forwarding 2
کارگزاری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تشریفات اداری مربوط به ارسال محموله
-
drug transit country
کشور موادگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] کشوری که ازطریق آن محمولههای مواد به کشورهای دیگر منتقل میشود
-
airdrop platform
سکوی بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی که در آن محمولهها یا تجهیزات و وسایل نقلیه بارگیری میشود
-
marine casualty, marine accident
سانحۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پیشامدی که در آن به افراد یا شناور یا محمولۀ آن یا محیطزیست آسیب کلی یا جزئی برسد
-
range 2
بُرد عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فاصلهای که یک وسیلۀ زمینی، همراه با محموله، با استفاده از سوخت مخزن یا مخازن خود میتواند برود و بازگردد
-
movement schedule
برنامۀ جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] برنامهای که برای پایش یا ردگیری محموله یا کارکنان یا ملزومات جابهجایی تنظیم میشود
-
paradrop
پرتاب با چتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] رهاسازی نفرات یا محموله از هواگَرد درحالپرواز بهکمک چتر نجات
-
bale
بسته 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] محمولهای بزرگ و کاملاً فشرده و نخکشیشده از محصولات کشاورزی متـ . عدل
-
end door
در عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دری که برای بارگیری محمولههای بزرگی که از در کناری رد نمیشوند، استفاده میشود و در عقب واگن قرار دارد
-
loadmaster
بارناظر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] فردی در نیروی هوایی که برای حمل محموله صلاحیت برنامهریزی دارد و بر بارگیری و تخلیۀ بار نظارت میکند