کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محلولپاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sprayer
محلولپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری برای پاشیدن سمّ مایع یا مایعات دیگر به شکل قطرات ریز
-
واژههای مشابه
-
solution
محلول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] هرنوع مخلوط همگن بهصورت مایع یا گاز یا جامد
-
knapsack sprayer
محلولپاش پشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی مجهز به مخزن حاوی مایع که بر پشت کاروَر حمل میشود و از آن برای پاشیدن مایعات استفاده میکنند
-
aqueous solution
محلول آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] هر محلولی که حلاّل آن آب است
-
ammoniacal solution
محلول آمونیاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محلولی آبی که دارای آمونیاک است
-
hypertonic solution
محلول پُرفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محلولی که فشار اسمزی آن بیشتر از محلول مجاور است
-
solid solution, mixed crystal
محلول جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] فاز بلورینی که ترکیب آن در محدودهای خاص میتواند بدون پدیدار شدن یک فاز اضافه تغییر کند [فیزیک] فاز بلورین همگن متشکل از دو مؤلفه درحالیکه مؤلفۀ دوم بهطور کاتورهای جانشین مؤلفۀ اول میشود
-
dissolved oxygen, DO 1
اکسیژن محلول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار اکسیژن محلول در مایع متـ . اُکسِل
-
fuel injector2, injection pump
سوختپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] پمپ موتورگرد پرفشاری که سوخت را با فشار زیاد به محفظۀ احتراق وارد میکند
-
sand spreader, spreader 1
خاکپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی برای پاشیدن خاک سنگ بر روی آسفالت تازه برای جلوگیری از چسبندگی
-
hypotonic solution
محلول کمفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محلولی که فشار اسمزی آن کمتر از محلول مجاور است
-
enteral nutrient solution, ENS
محلول مُغَذی رودهرس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] غذایی مایع حاوی مواد مُغَذی درمانی که ازطریق لوله خورانده میشود و مستقیماً به روده میرسد
-
کل مواد جامد محلول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← کَمجَم
-
anoxic
بیاکسیژن محلول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ویژگی ناشی از فقدان اکسیژن آزاد در فاضلاب متـ . بیاُکسل