کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
permeance
تراوندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] شار تراوش براساس واحد نیروی محرکه
-
paralytic mydriasis
مردمکگشادی فلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکگشادی ناشی از فلج عصب محرکۀ مشترک چشم
-
turbotrain
قطار توربینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری با نیروی محرکۀ توربینی متـ . توربینی
-
hybrid car, hybrid electric vehicle, HEV
خودروِ دونیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خودروی که از دو نیروی محرکۀ برق و سوخت فسیلی برای حرکت استفاده میکند
-
information society, InfoSoc
جامعۀ اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] جامعهای که در آن اطلاعات بیش از کالای مادی، نیروی محرکۀ فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید
-
leading wheelset
چرخ ـ محور پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخ ـ محوری که معمولاً در ابتدای قطار قرار میگیرد و نیروی محرکه ایجاد میکند
-
electro-mechanical brake, EM brake
ترمز برقیمکانیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترمزی که نیروی آن را نیروی محرکۀ موتور الکتریکی یا نیروی مغناطیسی تأمین میکند
-
making way
درحرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با نیروی محرکه یا براثر لَختی به جلو یا عقب یا پهلو حرکت میکند
-
electric multiple unit, EMU
خودکِشَند برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلۀ نقلیۀ حمل مسافر که با نیروی محرکۀ الکتریکی بر روی خط آهن حرکت میکند
-
stopping distance
مسافت توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کمترین مسافتی که شناور درحالحرکت نیاز دارد تا پس از توقف نیروی محرکه از حرکت باز ایستد
-
aircraft
هواگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هرنوع وسیلۀ حملونقل هوایی که براثر عمل دینامیکی هوا بر سطح آن یا با نیروی محرکۀ خود حرکت کند
-
trolley bus
اتوبوس برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که نیروی محرکۀ آن ازطریق شاخکهای متصل به دو بافه/ کابل برق مثبت و منفی بالاسری در طول مسیر اتوبوس تأمین میشود
-
trailing wheelset
چرخ ـ محور پیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخ ـ محوری که معمولاً بعد از چرخ ـ محور پیشرو قرار میگیرد و نیروی محرکه به آن وارد نمیشود
-
translational flight, horizontal flight
پرواز انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکت هواگَرد در هوا از نقطهای به نقطۀ دیگر، بدون در نظر گرفتن جهت، بهکمک نیروی محرکه، درحالیکه بال آن نیروی بَرار تولید میکند
-
power-driven vessel
شناور موتوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با نیروی محرکۀ موتور خود حرکت میکند متـ . قایق موتوری motorboat, power boat