کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
parliament, parlement (fr.)
مجلس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مجمع نمایندگان که وظیفۀ قانونگذاری را در کشور بر عهده دارد
-
tableau 2
مجلس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] در ساختار غیرارسطویی و خطی، بخشی از نمایش که با تغییر آرایه و موقعیت، بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و مکانی، همراه است
-
parliamentarism
مجلسمحوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظام مبتنی بر قانون اساسی که در آن قانونگذاری و رهبری کشور بر عهدۀ مجلس باشد
-
جستوجو در متن
-
filibuster 2/ filibusterer
سدرأیکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نمایندهای از اقلیت مجلس که معمولاً با ایراد سخنرانیهای طولانی از رأیگیری در مجلس جلوگیری میکند
-
obstruction
نصابشکنی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عدم حضور عمدی گروهی از نمایندگان مجلس در هنگام رأیگیری، بهقصد از اکثریت انداختن مجلس و جلوگیری از تصویب لایحه یا طرح
-
backbencher
تهمجلسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عضو عادی مجلس بریتانیا که مقامی در دولت حاکم یا حزب مخالف ندارد و در ردیفهای عقب مجلس مینشیند
-
closure 2, vote immediately, cloture, close debate
کفایت مذاکرات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدامی در مجلس برای پایان دادن به مذاکره دربارۀ موضوع مورد رأیگیری
-
joint ballot
رأیگیری مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأیگیری در نشستی که نمایندگان هر دو مجلس قانونگذاری در آن حضور دارند
-
vote of censure, censure vote
رأی نکوهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأیی که برای انتقاد از یک نماینده یا دولت به علت یک عمل خاص در مجلس داده میشود
-
inappropriate affect
عاطفۀ نابجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] پاسخی هیجانی که با موقعیت تناسبی ندارد، مانند خندیدن در مجلس عزا
-
constituent 3
موکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسی که در یک حوزۀ انتخاباتی اقامت دارد و میتواند به نامزدهای آن حوزه برای نمایندگی مجلس رأی دهد
-
constituency 2
موکلان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسانی که در یک حوزۀ انتخاباتی اقامت دارند و میتوانند به نامزدهای آن حوزه برای نمایندگی مجلس رأی دهند
-
midterm election
انتخابات بینادورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] انتخابات مجلسی که در نیمۀ دورۀ نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری برگزار میشود
-
parliamentary system
نظام مجلسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظامی مردمسالار که در آن عموماً رهبر حزب پیروز در انتخابات مجلس، قوۀ مجریه را در اختیار میگیرد و قوای مقننه و مجریه کاملاً از یکدیگر تفکیک نشدهاند