کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاور بودن(به) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
proximal 1
مجاور 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ویژگی سطحی از دندان که در مقابل سطحی از دندان کناری خود قرار دارد
-
مجاور 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← چراغ مجاور
-
nearsighted traffic light, nearsighted
چراغ مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی چراغ راهنمایی که قبل از تقاطع، برای اطلاع از وضعیت عبورومرور نصب شود متـ . مجاور
-
proximal surface
سطح مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] سطحی از یک دندان که در مجاورت سطحی از دندان کناری خود قرار دارد
-
adjacent track
خط مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی موازی با خط دیگر، که برای حفظ ایمنی خط قطار، فاصلۀ محور تا محورشان از 5/7 متر کمتر باشد
-
adjacent edges
یالهای مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک گراف، جفتی از یالها که در یک رأس مشترکاند
-
adjacent angles
زاویههای مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو زاویه با رأس و یک ضلع مشترک که ضلعهای دیگر زوایا در دو طرف این ضلع مشترک قرار میگیرند