کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاز جزء به کل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
allowable cost
هزینۀ مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای منطقی که با معیارهای پذیرفتهشده و شرایط پیمان انطباق دارد
-
clearance height
ارتفاع مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر ارتفاع قابلقبول در معابری که محدودیت ارتفاع وجود دارد
-
زمان مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← زمان مجاز بیکاری
-
legal speed
سرعت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر سرعت قانونی ناوگان حملونقل عمومی در یک بخش از خط
-
allowable cut, calculated cut, allowable sale
برداشت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میزان چوبی که در طرحهای جنگلداری برای برداشت در دورۀ معینی پیشبینی میشود
-
clearance envelope
پوش مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خط فرضی پیرامون فضای لازم برای عبور خطنورد بهطوریکه با دیوارۀ تونل برخورد نکند
-
corrosion allowance
خوردگی مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] میزانی از خوردگی که در طراحی ضخامت قطعات صنعتی در نظر گرفته میشود تا در صورت کاهش ضخامت ناشی از خوردگی، طول عمر از آنچه پیشبینی شده است کمتر نشود
-
allowable defect
عیب مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عیبی که مانع از قرار گرفتن دار یا الوار یا گِردهبینه در یکی از حوزههای درجهبندی نشود
-
baggage allowance
بار مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، حملونقل ریلی] بار همراه مسافر که تعداد و اندازه و وزن آن براساس نوع بلیت تعیین میشود
-
مجاز جزءبهکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← جزءواژگی
-
bark allowance
کسر مجاز پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درصدی از حجم تنۀ درخت که باتوجهبه قطر پوست و برحسب تعرفه یا قرارداد میتوان از آن کسر کرد
-
allowable cut effect, ACE 1
اثر برداشت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میزان اثرگذاری برداشت مجاز کنونی بر محصول آینده
-
maximum number of travellers
حد مجاز مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] حداکثر مسافر مجاز که در پیشنهادها و قراردادهای مسافرتی قید میشود
-
allowance time, bonus time, dead time 1, hold time
زمان مجاز بیکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمانی که در آن راننده دستمزد دریافت میکند، بحتی اگر کاری کرده باشد متـ . زمان مجاز
-
acceptable use policy, AUP
سیاست کاربری مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعۀ مقررات و رهنمودهایی که در آن بهصورتی کمابیش تفصیلی کاربری مناسب سامانه یا شبکه تعریف شده است