کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
pulse rise time
زمان خیز تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتزمانی که طول میکشد تا تَپ/ پالس از حداکثر دامنۀ خود، مثلاً ده درصد، به دامنۀ بالاتری، مثلاً نود درصد، صعود کند متـ . زمان خیز پالس
-
noncontact extensometer
کشامدسنج غیرتماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی کشامدسنج که به قطعه متصل نیست و بهصورت غیرمستقیم، مثلاً با یک پرتو، کشامد نمونه را میسنجد
-
pulse fall time
زمان اُفت تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتزمانی که طول میکشد تا تَپ/ پالس از اوج دامنۀ خود، مثلاً نود درصد، به دامنۀ پایینتری، مثلاً ده درصد، تنزل یابد متـ . زمان افت پالس
-
neutralizing agent
مادۀ خنثیکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادهای با خاصیت قلیایی که ترکیبات اسیدی مثلاً اسیدهای چرب آزاد موجود در روغن را خنثی میکند
-
queue discipline
نظم صف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] روال حاکم بر صف که خدماتدهی به صف براساس آن صورت میگیرد؛ مثلاً خدماتدهی ممکن است بر این اساس صورت گیرد که نخست افزارههایی خدمات دریافت میکنند که در آغاز صف باشند
-
prognostic contour chart
نقشۀ پیشیابی پَربند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نقشهای برای پیشیابی پَربندهای یک تراز فشاری معین، مثلاً 500 هکتوپاسکالی، برای زمانی مشخص متـ . نقشۀ پیشپَربند prontour chart
-
gesture control
واپایش ایمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] برهمکنشی مبتنی بر ایما و اشاره برای واپایش خدمات که بدون لمس کردن افزاره و مثلاً ازطریق تکان دادن دست یا حرکت دادن انگشت صورت میگیرد
-
vigilance device
آژیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دکمهای که لوکوموتیوران باید در فواصل زمانی معین، مثلاً در هنگام عبور از کنار علامت هشدار، فشار دهد، در غیر این صورت، ترمز خودبهخود به کار میافتد
-
credit ticket
بلیت اعتباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که برای استفاده در مدتزمانی خاص، مثلاً یک هفته یا یک ماه یا یک سال، معتبر باشد؛ این بلیت ممکن است رمزدار باشد
-
season ticket
بلیت مدتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که از تاریخ خرید تا مدتزمانی خاص مثلاً یک هفته یا یک ماه بتوان برای سفرهای مکرر از آن استفاده کرد
-
placement counseling
مشاورۀ جایابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خدماتی برای کمک به افراد در انتخاب شغل مناسب یا رشتۀ تحصیلی و انطباق با شرایط جدید، مثلاً در مورد فرزندخواندهها، و آمادهسازی معلولان برای دستیابی به فرصتهای شغلی
-
hibernate
خوابیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] منتقل کردن محتویات حافظۀ موقت به حافظۀ ثابت، مثلاً دیسک سخت، تا بعداً بتوان آنها را به وضعیت قبلی برگرداند، بیآنکه تغییری در روند کار برنامهها حاصل شود متـ . خواب کردن
-
charge 2
باردار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملی که موجب ظهور بار الکتریکی شود متـ . باردار شدن، پر کردن، پر شدن * پر کردن در مورد باتری و خازن به کار میرود و باردار کردن در مورد اجسامی که مثلاً به روش مالش باردار میشوند. در زبان فارسی شارژ گاهی به معنای باردار شدن به کار میرود.
-
personnel
کارکنان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مجموع افراد یک مؤسسه یا کارکنان بخش خاصی از آن * مصوب فرهنگستان اول * از این واژه، در زبان فارسی کلمۀ پرسنلی هم ساخته شده است که به جای آن میتوانیم از واژههای کارگزینی یا کارمندی استفاده کنیم، مثلاً عکس کارگزینی، امور کارگزینی، شمارۀ کارم...