کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوقف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
shut down 2
متوقف کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پایان دادن به کار سامانۀ عامل به قصد خاموش کردن رایانه
-
واژههای مشابه
-
arrested caries, arrested dental caries
پوسیدگی متوقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی پوسیدگی که پیشروی ندارد و غیرفعال شده است
-
جستوجو در متن
-
shut down 1
توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل متوقف کردن
-
snub cable
زنجیرایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان متوقف کردن حرکت زنجیرباترمز دوّار لنگر
-
cycle cancellation
لغو دورۀ درمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] متوقف کردن دورۀ لقاح برونتنی در نتیجۀ پاسخ تخمدانی ضعیف
-
high-pressure processing
فراوری فشاربالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نگهداری غیرحرارتی مواد غذایی در فشار ثابت و بسیار بالا برای متوقف کردن رشد ریزاندامگانها
-
sand hump
تپۀ شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
-
locomotive brake
ترمز لوکوموتیو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترمزی که مستقل از ترمز قطار است و فقط برای متوقف کردن لوکوموتیو به کار میرود
-
secondary prevention
پیشگیری ثانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تشخیص زودهنگام بیماری و ارجاع بیمار و شروع سریع درمان برای متوقف کردن سیر بیماری متـ . پیشگیری دومین
-
stop 2
ایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینههای نوار ابزار (tool bar) که برای متوقف کردن عمل درحالِانجام به کار میرود
-
stopping sight distance
فاصلۀ ایمن توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ مورد نیاز راننده برای متوقف کردن ایمن وسیلۀ نقلیه با توجه به شرایطی مانند شیب و روسازی راه و سرعت وسیلۀ نقلیه
-
stopway, over run
ایستراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] منطقۀ مستطیلشکل مشخصی در انتهای باند پرواز و در مسیر برخاست هواپیما که برای متوقف کردن هواپیما، در صورت انصراف از برخاست، پیشبینی شده است
-
adsorption inhibitor
بازدارندۀ برجذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی اغلب از جنس ترکیبات آلی که برای متوقف کردن واکنشهای انحلال و کاهش، جذب سطح فلز میشود متـ . بازدارندۀ جذب سطحی