کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمم اسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
complement of an angle
متمم زاویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متمم یک زاویۀ مفروض زاویهای است که مجموع آن با زاوایهای مفروض برابر 90 درجه باشد
-
complementizer, subordinator, subordinating conjunction
متممساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عناصر زبانی نشاندهندۀ بند پیرو متـ . متممنما
-
متممنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← متممساز
-
subsidiary signal
علامت متمم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که برای واپایش در عملیات تنظیم قطار یا ورود قطار به داخل قطعۀ اشغالشدۀ خط به کار میرود
-
colatitude
متمم عرض جغرافیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نود درجه منهای عرض جغرافیایی
-
complementary angles
زاویههای متمم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو زاویه با مجموع 90 درجه