کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
disintegration, tablet disintegration
فروپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] متلاشی شدن قرص و تبدیل آن به ذرات ریز در محیط مایع
-
corpus albicans, corpus fibrosum
جسم سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بافت رشتهای سفیدی که پس از متلاشی شدن یاختههای لوتئینی در انبانک تخمدان ایجاد میشود
-
endotoxin
درونزهرابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سمی که در باکتری وجود دارد و تنها پس از تجزیه یا مردن یا متلاشی شدن یاختۀ باکتریایی آزاد میشود
-
dakhma/ dokhma
دخمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ساختاری دایرهشکل که براساس سنت زرتشتی اجساد را در آن رها میکردند و پس از متلاشی شدن بافتهای آنها، استخوانها را در درون چاه مرکزی آن میریختند
-
abrasion
سایش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرسودگی یا خرد و متلاشی شدن سطح سنگها براثر مالش و انتقال ذرات جامد آنها توسط باد، یخ، موج، آب جاری یا نیروی گرانی به محل دیگر
-
scatter bomb
بمب پاشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی با ظرفی سبک که با مادۀ آتشزا و یک خرجِ متلاشیکننده پر میشود و هنگامی که با چیزی برخورد میکند منفجر میشود؛ انفجار خرج تلاش ظرف بمب را منفجر و مواد آتشزا را در منطقهای وسیع پراکنده میکند