کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقارنفلج1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
diplegic1
متقارنفلج1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به متقارنفلجی؛ مربوط به متقارنفلجی
-
واژههای مشابه
-
symmetrical
متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ویژگی آنچه دارای تقارن است
-
ophthalmoplegic 1
چشمفلج1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به چشمفلجی
-
quadriplegic 1,tetraplegic 1
چهاراندامفلج1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به چهاراندامفلجی؛ مربوط به چهاراندامفلجی
-
symmetric group
گروه متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی متشکل از همۀ جایگشتهای مجموعۀ {n...و2و1}
-
diplegic2
متقارنفلج2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرد مبتلا به متقارنفلجی
-
diplegia, bilateral paralysis
متقارنفلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی فلج که در دو سوی بدن به شکل متقارن دیده میشود
-
symmetrical matrix/ symmetric matrix
ماتریس متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی مربعی که با ترانهادۀ خود برابر باشد
-
symmetrical tread pattern
نقش متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی نقش رویه که در آن طرح دو طرف خط مرکزی رویه همسان است
-
symmetrical distribution/ symmetric distribution
توزیع متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] هر توزیع فراوانی که در آن مقادیر همفاصله از مقدار مرکزی، فراوانی یکسان دارند
-
symmetric period
جملۀ متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← جملۀ متعارف
-
symmetrical fold
چین متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که دو شیب آن با سطح محوری زاویۀ یکسان دارد متـ . چین بهنجار normal fold چین ایستاده upright fold
-
homonymous diplopia
دوبینی متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← دوبینی مستقیم
-
symmetrical family
خانوادۀ متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خانوادهای که در آن تقسیمکار خانگی کمتر مشهود است و نقش خانه در زندگی و هویت اجتماعی پررنگتر است