کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعادل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
balanced fertilizer
کود متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که دارای نسبتهای مناسبی از چند عنصر معدنی ضروری برای رشدونمو گیاه است
-
balanced diet
رژیم متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم حاوی مواد مغذی ضروری با رعایت نسبت مطلوب همۀ گروههای غذایی اصلی
-
balanced lethals, balanced lethal system
کشندههای متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] سویههای ژنی ناجورزاگ برای دو یا چند ژن نهفتۀ کشنده و غیرِدِگرهای
-
جستوجو در متن
-
barrel
بشکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای بُرداری توپولوژیکی که بسته و کوژ و متعادل و جاذب باشد
-
dynamic wheel forces, dynamic load
نیروی دینامیکی چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] نیرویی که از چرخ خودروِ درحالحرکت به روسازی یا سازهای با ناهمواری متعادل وارد میشود
-
muesli
قوّتوک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی کامل و متعادل و غنی از کلسیم و فسفر و دیگر عناصر کمیاب و ویتامینها
-
balun, balanced converter, line-balance converter, balun transformer, balanced-to-unbalanced transformer
مدار تعادل و تطبیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارۀ متعادلکننده و تطبیقدهندۀ دو رسانۀ مختلف متـ . متوت
-
fuel vent, fuel tank vent
هواراهۀ سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، علوم نظامی] هواکش یا لولهای برای سرریز سوخت از مخزن و متعادلسازی فشار درون و بیرون آن
-
wingtip float
شناور نوک بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] شناور متعادلسازی (stabilizing) که معمولاً از نوک بال رو به داخل قرار دارد
-
tube feeding, gavage feeding
غذادهی لولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رساندن غذاهای مایع با مواد مغذی متعادل ازطریق لوله به بدن
-
probiotic bacteria
باکتریهای زیستیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] باکتریهای زندهای که شمار ریزگانهای لولۀ گوارش را متعادل میسازند و خواص سلامتیبخش دارند
-
elemental diet
رژیم آسانگوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی متعادل و بدون باقیمانده و دارای کلیۀ آمینواسیدهای ضروری و غیرضروری ترکیبشده با قندهای ساده و املاح و ویتامینها و برقکافها
-
carbohydrate addicts diet
رژیم ترک اعتیاد کربوهیدراتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] برنامهای غذایی با هدف کاهش کربوهیدراتها و متعادل کردن سطح انسولین خون فرد معتاد به مصرف کربوهیدرات
-
probiotic microorganism
ریززیستیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هریک از ریزاندامگانهای دارای خواص سلامتیبخش که شمار ریزگانهای لولۀ گوارش را متعادل میسازند